ترک من چون تیر مژگان برکشد
ماه گردون را سپر در سر کشد
در دلم تیرش ترازویی شود
وز درون سینه جان می برکشد
چون رسن بازی کند زلفین او
گردن خورشید در چنبر کشد
دل کنم بر آتش رویش کباب
چون لب میگون او ساغر کشد
چشمت از مژگان چون نوک قلم
بر فسون جادوان خط در کشد
راست گویی، مردم چشم من است
چون قبای آبگون در بر کشد
خط طوطی رنگ او، یارب، کجاست؟
تا به منقار از لبش شکر کشد
مست کرده نرگس غلتان او
وز مژه بر جان من خنجر کشد
از لبت چون باده نوشان خیال
چشم خسرو خانه خمار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی یک معشوق و تاثیر عمیق او بر شاعر میپردازد. شاعر با استفاده از تمثیلها و تشبیهات مختلف، از تیر مژگان و زلف معشوق تا لبهای میگونی و چشمان خمار، به تاثیر وسوسهانگیز و جذابیت او اشاره میکند. معشوق بهگونهای است که دل شاعر را به آتش میکشد و به او حس عشق و شوق میدهد. در نهایت، این شعر احساسی عمیق و آرامشبخش از عشق و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و مژگان او مانند تیر، چشمهای دیگران را میزند و چنان جذاب است که ماه را هم به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: در دل من، عشق به گونهای توازن میآورد و از عمق سینهام جان میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی زلفهای او مانند ریسمانی بازی میکنند، گردن خورشید را در حلقهای محصور میسازند.
هوش مصنوعی: دل را به آتش عشق او میسپارم، مانند کبابی که روی جمر میپزد، زیرا لبهایش به شیرینی و زیبایی مثل میگون، مرا به نوشیدن میکشاند.
هوش مصنوعی: چشمانت به نرمی مژهها، مانند نوک قلمی، جادوی شگفتانگیزی را روی کاغذ خلق میکنند.
هوش مصنوعی: راستگویی برای مردم مانند لباسی زیبا و دلنشین است که هر فرد با افتخار و خوشحالی به تن میکند.
هوش مصنوعی: کجاست خط زیبا و خوش رنگ او، خدایا؟ تا بتواند با نوکش از لبش شیرینی را بچشد.
هوش مصنوعی: نرگس زیبای او مرا به شدت مجذوب کرده و نگاهش همچون خنجری به جانم فرو میرود.
هوش مصنوعی: از لب تو مانند شراب، خیالاتی نشأت میگیرد که چشمهای خسرو را به مستی و حالتی شگفتآور میکشاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جوهرت در گوش صاحب راز شد
زآنکه او با اهل حق همراه شد
مهر تلخان را به شیرین میکشد
زانک اصل مهرها باشد رشد
ای که بر من جور تو بسیار شد
زاریم بشنو که کارم زار شد
من که اندر سر جنونی داشتم
خاصه سودای تو با آن یار شد
تا لبت بر نقطه جان خط کشید
[...]
حکمت آن گر ز تو پوشید شد
خودمشو منکر که خواهد دیده شد
این خنک آنکو بحیرت باز شد
فارغ از اوهام و از پندار شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.