خوشم کردی به دشنامی توقع بیش میباشد
به حق آن که در ذکرت زبانم ریش میباشد
به بازی گوییام گهگه که سویم باز کن چشمی
کسی را این بگو کِش دیده وقتی پیش میباشد
ندانم تا چه سان بیرون روی از جان مشتاقان
که هر چِت پیش میبینم تمنا بیش میباشد
گه از لب شربتی ندهی، به کشتن همی نمیارزم
چرا در کارهات آخر چنین فرویش میباشد؟
مرا گویند بر جا دار دل، تا کی پریشانی
کجا این دل که من دارم به جای خویش میباشد؟
برو، ای جان ناخشنود، کاینها نیست جا اکنون
که بدخو پادشاهی در دل درویش میباشد
برهمن را بت اندر خانه باشد، من بتر زویم
که بت پوشیده در جان من بدکیش میباشد
کجا آن بخت دارد کآرزویش در کنار آید؟
گدایی کو شبی تا روز کجاندیش میباشد
ز غیرت سوختم، ای جان، مزن بر دیگران غمزه
که خسرو را همیشه در جگر این ریش میباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات عمیق و پیچیدهاش نسبت به عشق و رنجی که از آن میکشد میپردازد. او از دشنام به عنوان نشانی از عشق یاد میکند و بر این باور است که در عشق توقعات زیادی وجود دارد. او از معشوقش میخواهد که گاهی به او نگاه کند و از درون خود به انتظارات و دردهایی که دارد اشاره میکند.
شاعر در ادامه به ناامیدیاش از زندگی و عشق اشاره میکند و به این فکر میافتد که چطور میتواند از دلباختگان فاصله بگیرد. او با کنایه از کشتن خود در صورت عدم محبت معشوق صحبت میکند. همچنین به وضعیت اجتماعی و رنجی که درویشان و گدایان تحمل میکنند اشاره دارد، و از غم و غصههایش ناشی از عشق مینالد.
در نهایت، شعر پر از احساسات سرخورده و درونی است که نشان میدهد عشق چه میتواند بر انسان بگذارد؛ عشق همچنان یک منبع درد و شادی همزمان است.
هوش مصنوعی: تو با دشنام دادن مرا شاد کردی، اما انتظار بیشتری از این ندارم؛ چون زبانم وقتی به یاد تو میافتد، زخم میخورد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شاعر از کسی میخواهد که بار دیگر به او نگاه کند و در دنیای بازی و سرگرمی به او توجه نشان دهد. او به زیبایی چشمهای دیگران اشاره میکند و میگوید وقتی در کنار هم هستیم، میتوانیم به زیباییهای زندگی توجه کنیم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چگونه از جان عاشقان جدا شوم، چون هر چیزی که میبینم، تنها بیشتر موجب خواستن و تمایل من میشود.
هوش مصنوعی: اگر در بعضی مواقع از لب شربتی به من ندهی، چرا باید به کشتن من بیارزش باشد؟ این نشان میدهد که در کارهایت، همیشه چنین بیاعتنایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: مرا میگویند که درنگ کن و دل را آرام نگهدار؛ اما من نمیدانم تا کی باید در این حال پراشفتگی بمانم، زیرا دل من در جایی که باید باشد، قرار ندارد.
هوش مصنوعی: برو، ای جان ناراضی، الان اینجا جایی نیست که فردی با دل بد با منش سلطنتی بر دل نیازمندی حاکم باشد.
هوش مصنوعی: اونی که بت را در خانه دارد، نمیتواند به من آسیبی برساند؛ چون من خودم با بدیهایم درونم درگیر هستم و این بدیها بیشتر از هر چیزی در زندگیم تأثیرگذارند.
هوش مصنوعی: کجا میتوان آن خوشبختی را یافت که آرزویش به حقیقت بپیوندد؟ آیا کسی هست که در دل شب، در حالی که ذهنش به اشتباهاتی دچار است، از روز انتظار دارد؟
هوش مصنوعی: از حسادت سوختم، ای عشق، بر دیگران ننگر که همیشه در دل خسرو جای این ریش وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل بیآرزو آسوده از تشویش میباشد
به قدر آرزو دلهای مردم ریش میباشد
به مقدار حطام دنیوی دود از سرا خیزد
توانگر را ز درویش آه حسرت بیش میباشد
ز زنبور عسل این نکتهٔ باریک روشن شد
[...]
به دنیا قدر ارباب مذلت بیش میباشد
کف سائل ز اعضای دگر، در پیش میباشد
شکایت نیست مطلب، چون جرس گر ناله پردازم
فغانی در نهاد سینههای ریش میباشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.