صبا کو به بوی تو جان پرور است
دل خلق را سوی تو رهبر است
به دنباله زلف مگذار کار
دلی را کز آن زلف در هم تر است
برون بر ازین چشم پر خون من
که از خون چرا آستانت تر است
سراندازیم به که رانی ز در
که سر بی در دوست درد سر است
دریغ است خاک درت بر سرم
که این سر نه لایق بدان افسر است
زهی طعن جاوید خورشید را
که گویند معشوق نیلوفر است
مگس قند و پروانه آتش گزید
هوس دیگر و عاشقی دیگر است
بمیرم درین سوز من عاقبت
که هیزم پس از شعله خاکستر است
کجا یابم آن خانه ویران شده
که هر شب به جان خراب اندر است
چه داند ملک خفته، در خواب ناز
که نالان کدامیش پیش در است
ز در باری دیده خسرو مرنج
که خود عاشقان را همین زیور است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی است و تصورات شاعر را از معشوق و احساساتش منتقل میکند. شاعر از جذابیت و دلربایی معشوق سخن میگوید و بیان میکند که دل مردم به سوی او جذب میشود. او نگران است که زلف معشوق به دلهای دیگر آسیب برساند و به شدت از درد جدایی رنج میبرد. در ادامه، شاعر به عظمت و جایگاه معشوق اشاره میکند و حسرت میخورد که آیا واقعاً لایق تشریفات و زیبایی او هست یا نه. همچنین به تناقضات عشق و شور و شوقی که بر فراز خاکسترها باقی میماند، اشاره میکند. او در جستجوی خانهای ویران است که در آن احساساتش را به یاد میآورد و در نهایت به عشق و زیباییهای عاشقانه اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نسیم، با عطر تو جان بخش است و دلهای مردم را به سوی تو راهنما میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر زلفهای پیچیده و زیبا، دل خود را درگیر نکن، چون این زلفها حتی پیچیدهتر و سختتر از آنچه که فکر میکنی هستند.
هوش مصنوعی: از این چشمان پر از اشک و خون من دور شو، چرا که این اشکها و خونها به قدری زیاد است که دامان تو را نیز تر کرده است.
هوش مصنوعی: ما برای چه کسی خود را به زحمت بیندازیم در حالی که درِ دوستی را پیدا نمیکنیم؟ در حقیقت، بیدری از درد و رنج دوستی بدتر است.
هوش مصنوعی: متأسفم که خاک خانهات بر سرم بریزد، زیرا این سر شایسته چنین تاجی نیست.
هوش مصنوعی: چقدر زیباست که بگویند خورشید همیشه جاویدان است و معشوق نیلوفر است.
هوش مصنوعی: مگس به سراغ قند رفت و پروانه هم به سمت آتش میرود، این نشان میدهد که احساسات و عشقهای جدیدی در دل وجود دارد.
هوش مصنوعی: من به شدت دلم برای این آتش سوزان میتپد و میدانم که سرانجام، مثل هیزم که بعد از سوختن به خاکستر تبدیل میشود، من نیز به این وضعیت دچار خواهم شد.
هوش مصنوعی: کجا میتوانم آن خانه خراب را پیدا کنم که هر شب دل بیمار من در آن بیقراری میکند؟
هوش مصنوعی: چه کسی میداند که پادشاه خفته در خواب خوش، در این میان چه کسی به زاری و افسردگی در حال گریه است.
هوش مصنوعی: از درباری نگران نباش، زیرا عشق و احساسات خود عاشقان به این زیباییها وابسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز نام و نشان و گمان برتر است
نگارندهٔ برشده پیکر است
برآمد برین کار یک سال راست
نگر حکم ایزد که چون بود راست
تو می ده مگو کاین چسان و آن چراست
مبر مهر بر بیش و کم کژ و راست
پدر گرچه از شیر نر برتر است
مر آن جانور را نه اندر خور است
مرا نام مرجانه ساحر است
کز افسان من ساری ماهر است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.