گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ز خون دل که به رخسار ماجرای من است

بخوان به لطف که دیباچه وفای من است

نفس رسیده به آخر، هوس نماند جز این

که بشنوم ز تو کاین مردان از برای من است

به جای دعای غمت می کنم که دیر زیاد

کزو فزایش این درد بی دوای من است

درون جان تویی از بهر آنش دارم دوست

وگرنه جان مرا بی تو یک بلای من است

فضول بین تو که جایی همی نهم خود را

که زیر پای سگ کوی دوست جای من است

چه حد دعوی نیلوفر آنکه لاف غرور

زند که چشمه خورشید آشنای من است

بسوختم ز دل و هم به پیش دل گفتم

که روز این دل بد روز من بلای من است

کجا روم که مرا کرد بوی او گمراه

که هر سپیده دم آن بوی آشنای من است

بنال پیش درش، خسروا، که آن سلطان

شناخته ست که این ناله گدای من است

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
حکیم نزاری

شراب خانه ی وحدت که انزوای من است

درو وساده ی تحقیق متّکای من است

کسی زمن نکند این سخن قبول ولی

ورای سدره اگر بشنوی سرای من است

فراز و شیب تعلق به معرفت دارد

[...]

ناصر بخارایی

اگر چه غمزهٔ‌ خون‌ریز تو بلای من است

سرشک لعل و زر چهره خون‌ بهای من است

مرا که از تو به صد تیغ بر نتابم روی

چه غم ز تیر ملامت که در قفای من است

مرا چو در نظرم سرکشی به جای تو نیست

[...]

جامی

جفای تو که بسی خوشتر از وفای من است

همه عنایت و لطف است چون به جای من است

وفا که با همه کس می کنی نمی خواهم

من و جفای تو کان خاصه از برای من است

چو قدر دولت وصل تو را ندانستم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
کلیم

منم که تنگدلی باغ دل‌گشای من است

به دستم آبله جام جهان‌نمای من است

رسید همرهی بخت واژگون جایی

که هر که خاک رهم بود خار پای من است

به دستگیری افلاک احتیاجی نیست

[...]

صائب تبریزی

منم که معنی بیگانه آشنای من است

نهال خامه من باغ دلگشای من است

چو نقش، پا ننهم از گلیم خود بیرون

حصار عافیت من ز نقش پای من است

به فکر باغ و غم آسیا چرا باشم؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه