گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

شاخ نرگس را ببرد اینک صبا

سهل باشد بردن از کوری عصا

از خیال سبزه خاک بوستان

چشم می دوزم که گردد توتیا

تا عروس گل به دست آید مگر

سیم را چون آب می ریزد صبا

یار سیم اندام من آخر کجاست؟

یارب، او سیمرغ شد یا کیمیا؟

غنچه ای ماند دلم پر خون و تنگ

ای نسیم زلف تو باد صبا

خوش بیا کز حسرت دیدار تو

زندگانی خوش نمی آید مرا

دیگران را شمع مجلس گشته ای

گر نخواهی سوخت خسرو را بیا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
وطواط

ای مکارم را یمینت رهنما

وی اکابر را بصدرت التجا

چون تو ناورده ستاره شهریار

چون تو نادیده زمانه پادشا

آسمان از قصر تو گیرد علو

[...]

انوری

هرکه سعی بد کند در حق خلق

همچو سعی خویش بد بیند جزا

همچنین فرمود ایزد در نبی

لیس للانسان الا ما سعی

مولانا

تا به شب ای عارف شیرین نوا

آن مایی آن مایی آن ما

تا به شب امروز ما را عشرتست

الصلا ای پاکبازان الصلا

درخرام ای جان جان هر سماع

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۷۸۸ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

حاضران را دل خدا داند کجا

ریش بالان کرده سرها در هوا

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه