هر کسی را هوای سیم و زری
من مسکین و داغ سیمبری
هست در خون ز گریه مردم چشم
چون کریمی به دست بدگهری
شبم ار تا قیامت است، چه باک
گر ز روی توام دمد سحری
توبه یک غمزه بشکنی، گر من
کشم از عقل و جان و دل حشری
هر که جانیش هست و جانان نیست
او ندارد ز زندگی اثری
آهنی می شود ربوده سنگ
نه کم است از جماد جانوری
بهر من گر جهان شود پر غم
گر ز یار است، باد بیشتری
پند گویا، ترا چه درد کنند؟
زخم پیکان به سینه دگری
خورش صوفیان جگر باشد
نقل می خوارگان بود گزری
همه کس ذوق خرمی گیرد
ذوق غم گیر، خسروا، قدری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق و فقدان اشاره دارد. شاعر در آن به تمایلات انسانی و عشق شدید به معشوق میپردازد و به تفاوتهای بین خوشی و غم در زندگی اشاره میکند. او بیان میکند که حتی اگر دنیا پر از غم باشد، عشق به یار برای او اهمیت بیشتری دارد. همچنین به این نکته اشاره میکند که افراد بدون عشق و معشوق زندگی واقعی ندارند و تنها به حالت جانداری شبیه به سنگ تبدیل میشوند. شاعر در نهایت به زیباییهای عشق و سرنوشت افراد در این زمینه میپردازد.
هوش مصنوعی: هر کسی آرزو و تمایل به پول و ثروت دارد، اما من تنها در درد و غم زندگی خود به سر میبرم.
هوش مصنوعی: در خون گریهای که مردم دارند، چشمانشان چونان که یک کریم در دست سرنوشت ناخوشایند، باز هم مهربانی و بخشش را نادیده نمیگیرند.
هوش مصنوعی: اگر شب من تا قیامت طول بکشد، برایم چه فرقی دارد، زیرا اگر صبحی هم از چهرهات وزیدن بگیرد، همه چیز این شب را زیبا خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر تو با یک نگاه جادوی خود توبهام را بشکنی، من با تمام وجود و عقل و دلم به عشق تو عشق میورزم.
هوش مصنوعی: هر کسی که روحش هست اما معشوقش در کنار او نیست، بیاثر از زندگی است.
هوش مصنوعی: آهن در اثر گزش سنگ، به مانند موجود زندهای تغییر میکند؛ این موضوع نشان میدهد که حتی اجسام غیر زنده نیز قابلیتهای خاصی دارند و میتوانند تحت تأثیر شرایط مختلف دگرگون شوند.
هوش مصنوعی: اگر دنیا پر از غم باشد، اما این غم به خاطر یارم باشد، برای من زیاد اهمیت ندارد و تحملپذیر است.
هوش مصنوعی: پندی که به تو میگویند، چه مشکلی را حل میکند؟ زخم تیر به قلب دیگری مینشیند.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به تفاوت سبک زندگی و تجربیات دو گروه از افراد اشاره دارد. در ابتدا به صوفیان اشاره میکند که به عمق و باطن زندگی و تجربیات روحانی اهمیت میدهند و جگر در اینجا نماد عمق و ارزشهای بالا است. از طرف دیگر، به میخوارگان اشاره میکند که در جستجوی لذتهای زودگذر و دنیوی هستند و اوقات خود را به مصرف نوشیدنیها میگذرانند. این تضاد نشان دهنده دو رویکرد متفاوت در زندگی و لذتبردن از آن است.
هوش مصنوعی: همه افراد از شادی لذت میبرند، اما تو ای پادشاه، کمی هم از غم و اندوه لذت ببر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان را نگر به چشم خرد
نی بدان چشم کاندر او نگری
همچو دریاست وز نکوکاری
کشتیی ساز، تا بدان گذری
ای بزفتی علم بگرد جهان
بر نگردم بتو مگر بمری
گرچه سختی چو نخلکه مغزت
جمله بیرون کنم بچاره گری
نه چو تو در زمانه ناموری
نه چو نام تو در جهان سمری
عزم تو کف حزم را تیغی است
حزم تو روی عزم را سپری
نه چو کین تو ظلم را زهری
[...]
معجز معجزی پدید آمد
چون فرورید قوم او پسری
بینهادی پلید و پر هوسی
بیزمانی دراز و بیخبری
هم ازو بود و از کفایت او
[...]
شاد باش ای مؤید سکنه
ای جوانمرد مهتر هنری
نشود از تو صنعتی پیدا
تا که بر مغز کرمه ای نخوری
تا جوازه بدو تنه بکشند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.