آنکه مرا در دل است گر به کنار آمدی
کسی ستم روزگار بر من زار آمدی
یار ز دستم برفت، کار ز دستم نماند
کار به دست است، اگر دست به یار آمدی!
دست من آنگه که گشت از سر زلفش جدا
کاش که پای حیات بر دم مار آمدی
صبر و دل از من برفت، قدر ندانستمش
از پی این روزگار این دو به کار آمدی
از پس سالی مگر روی نماید چو گل
غنچه که بسته قبا باد سواد آمدی
خسرو از آن یک کنار جان به میان ریختی
آنکه برفت از میان گر به کنار آمدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوق خود اشاره میکند و از دردها و مشکلاتی که بر او رفته سخن میگوید. او بیان میکند که اگر محبوبش به او نزدیک شود، همه چیز بهبود خواهد یافت. شاعر از جدایی و فراق مینالد و آرزو دارد که انتظارش به پایان برسد و محبوبش دوباره به سراغش بیاید. او همچنین به ارزش صبر و دل تنگیاش اشاره میکند و میگوید که امیدوار است روزی مانند گل، محبوبش دوباره به او روی آورد. در نهایت، با ذکر نام خسرو، عشق و جدایی را به تصویر میکشد و از حسرتهایش میگوید.
هوش مصنوعی: اگر محبوبی که در قلبم جای دارد، روزی به نزد من بیاید، دیگر هیچکس نمیتواند بر من ظالمی برساند و روزگار بر من سخت بگذرد.
هوش مصنوعی: دوست از دستم رفت و دیگر هیچ کاری از من ساخته نیست. همه چیز به عمل و تلاش بستگی دارد، اگر به یار و دوست رسیدی و دستی به کار زدی.
هوش مصنوعی: زمانی که دست من از تار و پود زلف او جدا شد، ای کاش مرگ به جای زندگانی بر من هجوم آورده بود.
هوش مصنوعی: صبر و دل من از دست رفت و من قدر آنها را ندانستم، اما این دو در این روزگار به خوبی به کار آمدند.
هوش مصنوعی: در طول سال، آیا جز این است که مانند گل، زیبایی تو نمایان شود؟ ای که در پناه بادی که تیرگیها را برطرف میکند، به عرصه آمدهای.
هوش مصنوعی: خسرو از آن که جانش را در میان ریختی، آن فردی که رفت، اگر به کنار تو باز میگشت، چه میشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.