چو لب زنی به می و در میان بگردانی
من آن شراب نگویم که جان بگردانی
مگرد ساقی ازینسان چه آرزو داری؟
که مست بی خبرم در جهان بگردانی
گران رکابی حسنت بس است مستی ما
چه حاجت است که رطل گران بگردانی
خوش آن زمان که بری نام عاشقان، وانگاه
که نام من به لب آید، زبان بگردانی
مرا بکشتی و خصمان به خون گرت گیرند
به یک کرشمه دل همگنان بگردانی
رسد که روی بگردانی از رهی، لیکن
چگونه روی من از آستان بگردانی
فدای چشم توام وز سرم کنی زنده
گرم تو بر سر آن ناتوان بگردانی
سوار می روی و تیر آه می بارد
تو آن نه ای که از اینها عنان بگردانی
رسید یار، توانی که ای رقیب، امروز
بلای آمده از عاشقان بگردانی
غلام رویم و گر ببینی آن رخ، ای زاهد
غلام تو شدم، ار چشم ارزان بگردانی
به خون خسرو مسکین، چو تشنه است، بکوش
مگر که آن دل نامهربان بگردانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و شور و شوقی میپردازد که در بزم و مینوشی تجربه میکند. او میگوید که شراب واقعی آن است که جان را شاد کند، نه فقط مستی ظاهری. همچنین به ساقی میگوید که نباید به آرزوهایش بیپروا باشد، زیرا او در حال حاضر در یک دنیای شاداب و مستی غرق شده است. شاعر از زیبایی محبوبش تمجید میکند و تأکید میکند که نیازی به زینتهای اضافی نیست. او از عشقش مینویسد و میخواهد نام عاشقان فراموش نشود. در نهایت، با اشاره به درد و رنج عشق، آرزو میکند که محبوبش به او توجه کند و دلش را با نگاهی پر از محبت تسکین دهد.
هوش مصنوعی: وقتی لب به میزنی و آن را در دهان میچرخانی، من نمیتوانم بگویم که این شراب، جان را به گردش درمیآورد.
هوش مصنوعی: ساقی، چه آرزویی در سر داری وقتی که من در حال مستی و بیخبر از دنیا هستم؟
هوش مصنوعی: زیبایی تو به اندازه کافی سنگین و باارزش است، بنابراین نیازی نیست که با سنگینی دیگری، احساس سرخوشی و مستی را تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: زمانی خوب است که نام عاشقان را ببرند، و آن هنگام که نام من بر زبان میآید، تو زبانت را به سمت دیگری بچرخانی.
هوش مصنوعی: تو مرا غرق در عشق کردی و اگر دشمنان بخواهند به خون من دست یابند، میتوانی با یک اشاره، دل دیگران را به سوی خود جذب کنی.
هوش مصنوعی: ممکن است که تو از مسیری دور شوی، اما چطور میتوانی از درگاه من روی برگردانی؟
هوش مصنوعی: من فدای چشمهای تو هستم و اگر بخواهی میتوانی مرا زنده نگهداری، حتی اگر به خاطر تو به آن ناتوان آسیب برسانم.
هوش مصنوعی: شما به سمت جلو میروید و غمی همچون تیر بر سر شما فرود میآید، اما تو آنقدر قوی نیستی که بتوانی از این مشکلات و چالشها خلاص شوی.
هوش مصنوعی: یار رسید و تو هم برای مقابله با او آمادهای، امروز دیگر نمیتوانی مانع عشق و دلدادگی عاشقان شوی.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی چهرهات را ببینم، ای زاهد، من هم به خدمت تو در میآیم، حتی اگر به تو بیاعتنا باشی.
هوش مصنوعی: با یادآوری غم و دردی که خسرو مسکین در قلبش دارد و در حالتی از تشنگی به سر میبرد، تلاش کن تا شاید بتوانی آن دل بیرحم را تحت تأثیر قرار دهی و به سمت محبت و مهربانی هدایت کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرا به سرکشی از من عنان بگردانی
مکن که بیخودم اندر جهان بگردانی
ز دست عشق تو یک روز دین بگردانم
چه گردد ار دل نامهربان بگردانی
گر اتفاق نیفتد قدم که رنجه کنی
[...]
ز هرچه هست رخ ما از آن بگردانی
که از دو کون بر آن آستان بگردانی
مثال بلبل از آن شاخ گل که نتوانی
بشاخ دیگر از آن آشیان بگردانی
بهار آمد و دور نشاط ما ساقی
[...]
اگر به شرع سخن در بیان بگردانی
ز سوی کعبه رخ کاروان بگردانی
به نیم ناز که طرح جهان نو فگنی
زمین بگستری و آسمان بگردانی
به یک کرشمه که بر گلبن خزان ریزی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.