گشادم دیده روی تو ناگه
به جانم در شدی ناکرده آگه
اگر گویم که از جورت کنم آه
زنی فی الحال تیغ و گوییم وه
قدت شاخ انار و روی تو نار
تعالی الله از آن قد اناره
اگر پرتو زند خورشید رویت
بسوزد مه درون هفت خرگه
مکن با چشم خود نرگس مقابل
کسی آیینه ننهد پیش امقه
صفا از روی او برد آینه، به
بنامیزد زهی دخل موجه
بگریم هر سحر بر یاد رویت
که باران خوش بود اندر سحرگه
به گفت خسرو ار خط موی معنی
مسلسل کرد اعزالله شانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر است که به زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق سخن میگوید و او را با صفاتی چون شاخ انار و روی نار به تصویر میکشد. او تأثیر نور صورت معشوق را بر دیگر اجسام، مثل مه و خورشید، بیان میکند و به زیبایی چشمان او اشاره میکند. شاعر همچنین از اشک و یاد معشوق در سحرگاهان میگوید و به نوعی درد و شوق خود را در کلمات عمیق و عاشقانه بیان میکند.
هوش مصنوعی: ناگهان چشمانم به روی تو باز شد و به قلبم نفوذ کردی، بدون اینکه خودم را آماده این احساس کرده باشم.
هوش مصنوعی: اگر بگویم از تو متأسفم، به شدت احساس ناراحتی میکنم، ولی به محض اینکه با تو به مواجهه میپردازم، همه چیز تغییر میکند و حالم بهتر میشود.
هوش مصنوعی: تو به قد بلندی همچون شاخ انار داری و چهرهات مانند میوهی انار با وقار و جذاب است. زیباییات از آن نار بینظیر است.
هوش مصنوعی: اگر نور و روشنی خورشید بر چهره تو بتابد، ماه درون هفت خرگاه به شدت میسوزد.
هوش مصنوعی: با چشمان خود به کسی نگاه نکن که او آینهای را پیش روی فردی نمیگذارد.
هوش مصنوعی: زیبایی و آرامش چهره او آینه را تحت تأثیر قرار داده و آن را به جایی میبرد که به روشنایی و زیبایی بیشتری دست یابد.
هوش مصنوعی: هر صبح بر یاد تو اشک میریزم، زیرا باران در این صبحگاه لذتبخش و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: اگر معنی و زیبایی خط موی محبوب مرا در یک رشته زنجیر ببافی، خداوند شانهاش را عزیز گرداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهشت آیین سرایی را بپرداخت
زهر گونه درو تمثالها ساخت
ز عود و چندن او را آستانه
درش سیمین و زرین پالکانه
ز تُخمِ خویش یک دختر به من دِه؛
به کامِ دِل، صنوبر با سَمَن بِه.
درفشان لاله در وی چون چراغی
ولیک از دود او بر جانش داغی
شقایق بر یکی پای ایستاده
چو بر شاخ زمرد جام باده
دلم بستان و آنگه عشوه میده
چنین خواهم زهی نامهربان زه
بقصد خون من زینسان چرائی
کمان ابروان آورده در زه
میم، هر لحظه رو بر من ترش کن
[...]
خرد را دوش گفتم کز که نازند؟
طبایع هر چهار و چرخ هر نه
پس از اندیشه شافی مرا گفت
ز رای اوحدالدین عز نصره
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.