هر شب منم فتاده به گرد سرای تو
تا روز آه و ناله کنم از برای تو
روزی که ذره ذره شود استخوان من
باشد هنوز در دل تنگم هوای تو
هرگز شب وصال تو روزی نشد مرا
ای وای بر کسی که بود مبتلای تو
جان را روان برای تو خواهم نثار کرد
دستم نمی دهد که نهم سر به پای تو
جانا، بیا ببین تو شکسته دلی من
عمری گذشته است منم آشنای تو
بر حال زار من نظری کن ز روی لطف
تو پادشاه حسنی و خسرو گدای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد فراق میگوید. هر شب به یاد محبوبش غمگین و آشفته است و در روزها نیز به او فکر میکند. او به شدت به یاد محبوبش است و حتی در لحظههای پایانی عمرش نیز عشق او در دلش باقی خواهد ماند. شاعر از درد و رنج ناشی از دوری میگوید و آرزو دارد محبوبش به حال زار او نگاهی بیندازد، زیرا او خود را گدایی در برابر زیباییهای محبوبش میداند.
هوش مصنوعی: هر شب من در اطراف خانهات دراز میکشم تا صبح با دلنوشتههایم از دوری تو آه و ناله کنم.
هوش مصنوعی: روزی که تمام وجودم به تکههای ریز تقسیم شود، هنوز در دل من یاد و خاطره تو وجود خواهد داشت.
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستم در روزهایی که با تو بودم، شادی واقعی را تجربه کنم. افسوس به حال کسی که به عشق تو دچار شده است.
هوش مصنوعی: جانم را برای تو نثار میکنم، اما دلم اجازه نمیدهد که سرم را به پای تو بگذارم.
هوش مصنوعی: عزیزم، بیا و ببین که چطور دل شکستهام سالهاست که این حال را دارم، من همان کسی هستم که با تو آشنایی دارم.
هوش مصنوعی: به وضعیت بد من نگاهی بینداز، زیرا تو با لطف خودت پادشاه زیبایی و من فقط گدای تو هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کوه پیش کبکان خواندم ثنای تو
کبکان شدند بسته به دام بلای تو
بر چشم سرمه کرده دویدند تا همه
روشن کنند دیده به عز لقای تو
ای چرخ پیر بندهٔ تدبیر و رای تو
ای اختران چرخ همه خاک پای تو
هرچند روشناند و بلند آفتاب و ماه
دارند روشنی و بلندی ز رای تو
جز کردگار عالم و سلطان روزگار
[...]
ای صدر دین و دنیا بادا بقای تو
منشیندا کسی بجز از تو بجای تو
بیگانه باد با تو غم و آشنا طرب
بادا ببحر لهو طرب آشنای تو
بر کلک تست تکیه گه ملکت زمین
[...]
ای فخر روزگار من اندر ثنای تو
با دست عمر آنکه نجوید رضای تو
دارنده جهانی و جان آفرین خلق
منت بود که جان بدهند از برای تو
هربنده ای که طاعت تو ناورد به جای
[...]
ای بر میان چرخ کمر از وفای تو
وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو
آراستست خطبه بفرخنده نام تو
وافروختست سکه بفر و بهای تو
انصاف نوبهار ز تاثیر عدل تست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.