ای غمت خوش تر ز شادی کسان
از غم خود هر دمم شادی رسان
چون کسان گر لایق خدمت نه ایم
لعنتی بفرست بر ما ناکسان
پاره پاره کن مرا بر فرق خویش
تا همه زاغان برند و کرکسان
هر کسی در کعبه وصلت رسید
من بمردم در میان واپسان
مهربانی زو مجو، خسرو، از آنک
شعله را رحمت نیاید بر خسان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عمق غم و درد خود اشاره میکند و بیان میکند که غم او به مراتب بهتر از شادی دیگران است. او احساس میکند که اگر لایق خدمت دیگران نیست، باید بر او لعنت فرستاده شود. همچنین از فراق محبوبش مینالد و چهرههای بیاحساس دیگران را به باد انتقاد میگیرد. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که مهربانی و رحمت تنها به کسانی که شایستهاند میرسد و او در این میان به فراموشی سپرده شده است.
هوش مصنوعی: غم تو برایم از شادی دیگران دلپذیرتر است و هر لحظه غم خود را به شادی تبدیل میکنم.
هوش مصنوعی: اگر ما لایق خدمت نباشیم، پس لعنت بر ما ناکامان.
هوش مصنوعی: مرا به صورت تکهتکهای تقسیم کن تا همه پرندگان و لاشخورها را از خود دور کنی.
هوش مصنوعی: هر فردی که به حقایق و نزدیک شدن به خداوند برسد، من در میان کسانی که به او نزدیک نمیشوند یا به حالت عادی باقی میمانند، از دنیا رفتهام.
هوش مصنوعی: خسرو عزیز، از مهربانی گمان نکن، زیرا مانند شعلهای که برای ضعیفان رحمت نمیآورد، این محبت نیز به آنها نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شه کسی را گفت حالی از کسان
کین غنیمت را به درویشان رسان
گفت من گفتم که عهد آن خسان
خام باشد خام و سست و نارسان
پیشتر باش ای برید بی کسان
این جماعت را ز من خدمت رسان
خوردنم می باید اکنون طفل سان
نان خاییده به دندان کسان
لفظ در معنی همیشه نارَسان
زان پیمبر گفت قَدْکَلَّ اللسان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.