دل شکیبا نمی توان کردن
و آشکارا نمی توان کردن
سوخت جانم درون تن، چه کنم؟
پرده بالا نمی توان کردن
گفتی «اندر دل تو پنهان کیست؟»
آه پیدا نمی توان کردن
گر چه گویند، هر چه زیبا نیست
ترک زیبا نمی توان کردن
بخت بد به نگردد از کوشش
خار خرما نمی توان کردن
صبر گویند «خسروا، دانی؟»
دانم، اما نمی توان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ابراز احساسات عمیق و درد ناشی از عدم توانایی در بیان عشق و درد درونیاش میپردازد. او میگوید که نمیتواند احساساتش را بروز دهد و این مخفیکاری برایش سخت و رنجآور است. با وجود گوشزدهایی که درباره زیباییها دارد، نمیتواند از آن صرفنظر کند و در نهایت به بیفایده بودن تلاش در مقابل تقدیر و سرنوشت اشاره میکند. شاعر با استفاده از استعارهها و نمادها، مفهوم ناتوانی در صبر و تحمل را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل صبر و تحمل را نمیتوان به راحتی پرورش داد و نمیتوان احساسات را به وضوح بیان کرد.
هوش مصنوعی: درون وجودم آتشِ عشق شعلهور است و جانم در حال سوختن است. چه کار میتوانم بکنم؟ نمیتوانم پرده را بالا بزنم و خودم را نشان دهم.
هوش مصنوعی: گفتی در دل تو چه کسی پنهان است؟ اما آه، نمیتوان آن را آشکار کرد.
هوش مصنوعی: هرچند میگویند که هر چیز زیبایی ندارد، اما نمیتوان زیبایی ترک را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: اگر شانس بدی داشته باشی، هیچ تلاشی نمیتواند وضع تو را تغییر دهد و نمیتوان از خار خرما، چیزی خوب و مفید به دست آورد.
هوش مصنوعی: صبر میگویند: «ای خسرو، میدانی چه باید کرد؟» میدانم، اما نمیتوانم این کار را انجام دهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.