عالم از جام لب خراب مکن
تهمت اندر سر شراب مکن
هر زمان تافته مشو بر ما
تو مهی، کار آفتاب مکن
با چنان ره مرو به غارت شب
کار دزدی به ماهتاب مکن
گر چه زان غمزه فتنه شهری
امشبی آرزوی خواب مکن
خیمه حسن را به صحرا زن
گردن عاشقان طناب مکن
ور ترا آرزوی کشتن ماست
غمزه خود می رود، شتاب مکن
زلف خود را به زیر گوش منه
دام ماهی به زیر آب مکن
از دهان توام سؤالی هست
گر نداری دهن، جواب مکن
چشمم از گریه یک زمان بازآ
خانه مردمان خراب مکن
بی چراغ است خانه خسرو
هر زمان روی در نقاب مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمکان پیش من پر آب مکن
دلم از عاشقی کباب مکن
ریگ را پیش چشم رود مکن
رود را پیش دل سراب مکن
به کس از ابتدا رسول مباش
[...]
هستیم را بخود حجاب مکن
پرتو خود بخود نقاب مکن
امشب ای یار قصد خواب مکن
مرو و کار ما خراب مکن
شب درازست و عمر ما کوتاه
قصه کوته کن و شتاب مکن
چشم مست تو گرچه در خوابست
[...]
بشنو ای یار و اضطراب مکن
خویش رسوای شیخ و شاب مکن
اگرت معنی ای است حاضر باش
صورت شرع را خراب مکن
چشم بر شاهد و شراب منه
[...]
گفت: برخیز و اضطراب مکن
غم فردا مخور، شتاب مکن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.