گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

وصیت می کنم، گر بشنود ابرو کمان من

پس از مردن نشان تیر سازد استخوان من

زبان اوست ترکی گوی و من ترکی نمی دانم

چه خوش بودی، اگر بودی زبانش در دهان من

به شکر نسبت لعل لب جان پرورش کردم

برون کن از پس سر، گر غلط کردم، زبان من

اگر با ما سخن گویی ز روی مرحمت، می گو

منم فرهاد سرگردان، تویی شیرین زبان من

چنان از عشق می سوزد تنم در زیر پیراهن

که از بیرون پیراهن نماید استخوان من

مراد خسرو بیدل بر آر و یک زمان بنشین

که رحمی بر دلت آید ز فریاد و فغان من