زهی رسم بناگوشت گل اندر سبزه پروردن
حرامت باد بی یاران می اندر ساغر آوردن
لطافت گویم آن یا حسن یا خود آدمی کشتن
شمایل خوانم آن یا شکل یا خود مردم آزردن
چه رویست آن، تعالی الله که نتوان زیستن بی او؟
چه شکل است آن نمی دانم که نتوان پیش او مردن؟
گهی از رخ فشاندگان گرد و گه در دامن افگندن
گهی بر روی بردن دست و گه در آستین کردن
اگر گویم که دارم بر لبت کاری به جای لب
روا باشد چنین در کار ما دندان فرو بردن
ز زلفت می کشم بسیار تاب از روی تو روزی
پریشانی چه آرد چون تویی را دست در گردن؟
خوش است آن لب گزیدن گاه شورانگیزی خنده
اگر چه نیست از معهود حلوا با نمک خوردن
مپرور، خسروا، در دل خیال خوب رویان را
نشاید دشمن خود را به خون خویش پروردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر به توصیف زیباییهای عشق و روابط انسانی میپردازد. او به زیبایی و لطافت عشق اشاره میکند و از درد و رنج ناشی از جدایی و دوری از محبوب میگوید. شاعر در عین حال نکاتی از زندگی و مرگ را مطرح میکند و بیان میکند که چطور وجود محبوب برای او ضروری است و نمیتواند بدون او زندگی کند. او همچنین به تضادها و تناقضات در عشق اشاره میکند، مانند خوشی و درد، و از عشق به عنوان یک حس عمیق و ناگزیر یاد میکند که ممکن است باعث آزار و رنج دل نیز گردد. در نهایت، شاعر به اهمیت محبت و دوری از دشمنی در روابط اشاره میکند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که بتواند زیباییها را در کنار هم ترکیب کند و گل را در دل سبزه پرورش دهد. اما تو که بدون یاران خود، میخواهی شراب را در جام بیاوری، لعنت بر تو!
هوش مصنوعی: من از لطافتی صحبت میکنم که ممکن است به زیبایی اشاره داشته باشد، یا شاید به خود انسان. و وقتی به شمایل اشاره میکنم، میتواند به شکل ظاهری یا حتی به آزار مردم تعبیر شود.
هوش مصنوعی: این عبارت به این مفهوم اشاره دارد که خداوند چقدر والا و بزرگ است که زندگی بدون او ممکن نیست. همچنین، پرسشی در مورد شکل و ماهیت خداوند مطرح میشود، به گونهای که انسانی نمیتواند پیش او بمیرد و نمیداند این حقیقت چگونه است. در واقع، این جملات نشاندهنده عظمت و حقیقتی است که فراتر از فهم بشر است.
هوش مصنوعی: گاهی با زیبایی و ناز و کرشمههای خود گرد و غبار عشق میپراکنند و گاهی هم محبتی را در دل میگذارند. گاهی با دست محبت را به چهره میآورند و گاهی نیز آن را در آستین پنهان میکنند.
هوش مصنوعی: اگر بگویم که برای تو کاری دارم که به جای لب نباید انجام شود، در حقیقت، درست است که در چنین حالتی، ممکن است دندانهایم را بر روی آن کار بگذارم.
هوش مصنوعی: از درهم پیچیدن موهایت، من بسیار تحت تأثیر قرار میگیرم و نمیدانم روزی که تو در حال پریشانی هستی، چه اتفاقی میافتد وقتی که تو را در آغوش میگیرم.
هوش مصنوعی: طعم لذتبخش بوسیدن لبها در لحظات شادابی و نشاط بسیار جذاب است، هرچند که این خوشی با خوردن حلوا یا تنقلات نمکی قابل مقایسه نیست.
هوش مصنوعی: مراقب باش، ای بزرگوار، در دل خود خیال خوبان را پرورش نده؛ زیرا شایسته نیست که دشمن خود را با خون خویش تغذیه کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خجالت دارم از کویت، ز بس درد سر آوردن
به پیشانی و روی سخت خاک پایت آزردن
چو مجمر گر برآرم زین درون آتشین دودی
ز روی مرحمت باید، بر آن دامن بگستردن
ندارم تاب سودای کمند زلف مه رویان
[...]
دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن
چراغ طور عرفان را نباشد بیم افسردن
رمیدن باعث الفت شود روشن روانان را
که موج آغوش بگشاید ز هر پهلو تهی کردن
بود دایم دلش ز اندیشهٔ روز حساب ایمن
[...]
به خود پیچیدهام نالیدنم نتوان گمان بردن
به رنگ رشته فربه گشتهام لیک از گره خوردن
حضور زندگی، آنگاه استغنا، چه حرفست این
نفس را بر در دل تا به کی ابرام نشمردن
دلی پرواز ده کز ننگ کم ظرفی برون آیی
[...]
به جرم عاشقی روز جزا در دوزخم بردن
از آن بهتر بود زاهد که در افسردگی مردن
مرا چون شمع هرشب سوختن و آنگه سحر مردن
بس آسان است و مشکل بی تو روزی را به شب بردن
نمی کردم تمنای هلاک خویشتن باری
اگر می بود ممکن در فراقت زندگی کردن
چو صیادم تویی از بخت خود شادم خوشا خونی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.