چنین که غمزه خوبان نشست در کینم
مدان که یک نفس ایمن ز فتنه بنشینم
حلال باد چو می خون من بر آن ساقی
که غرقه کرد به یک جرعه تقوی و دینم
چنان اسیر بتم کم ز قبله نیست خبر
ز من حکایت بطحا مپرس کز چینم
گذشت عمر و عمارت نمی پذیرد، از آنک
خراب کرده نظاره نخستینم
به بوستان نروم کان هوس رخت نگذاشت
که دل کشد به سوی ارغوان و نسرینم
خوش است گریه و آن هم نه گوهری ست، کزو
مفرحی بتوان ساخت بهر تسکینم
به خواب دیده ام امشب که در کنار منی
چه خوابهای پریشانست این که می بینم
هنوز با تو مقام دو کون خواهم باخت
اگر چه مهره ز نطع حیات برچینم
بکش به تیغ که راضیست خسرو مسکین
مکش ز بهر خدا از زبان شیرینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق و دردآور خود اشاره میکند. او در مورد عشق و دردهای ناشی از آن سخن میگوید و از غم و اندوهی که بر او مستولی شده، مینویسد. شاعر بیان میکند که تحت تأثیر زیبایی معشوق قرار گرفته و از آنجا که نمیتواند از فتنههای عشق گریزان باشد، هر لحظه در خطر است. او از نوشیدن شرابی صحبت میکند که او را غرق در تقوا و دین میکند، و همچنین از عمر گذراندهاش و احساس خرابی در زندگیاش میگوید. شاعر از دوری از باغ و زیباییهایش سخن میگوید و به خوابهایی که در آن معشوقش را در کنار خود میبیند، اشاره میکند. در نهایت، او به ناامیدی و خواستهاش برای رهایی از دردهایش اشاره میکند و از معشوقش میخواهد که او را به تیغ بکشد تا از زندگیاش رهایی یابد.
هوش مصنوعی: نگذار که چشمان زیبا و فریبنده خوبان مرا به خود مشغول کند، زیرا در این حال نباید حتی یک نفس در آرامش باشم، چرا که فتنه و دردسر در کمین است.
هوش مصنوعی: باشد که مشرب من که یادآور خون و رنجهای من است، برای آن ساقی که با یک جرعه تقوی و ایمان زندگیام را دگرگون کرد، حلال و مبارک باشد.
هوش مصنوعی: من به قدری در بند خویش هستم که هیچ خبری از دلم به قبله نمیرسد. از حال و روزم در سرزمین بطحا نپرس، زیرا از دلمشغولیهایم نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: عمر از دست رفته و زندگی به حالت اولیهاش برنمیگردد، چون من خرابکاریهای اولیهام را میبینم.
هوش مصنوعی: من به باغ نمیروم زیرا آرزوی دیدن تو مرا رها نمیکند و دلگشا به سمت گلهای ارغوان و نسرین میکشد.
هوش مصنوعی: گریه کردن خوشایند است و این اشکها ارزشمند نیستند که بتوانند برای آرامش و تسکین من شادی به ارمغان بیاورند.
هوش مصنوعی: امشب خواب دیدم که کنارهام هستی، اما این خوابها خیلی نامنظم و آشفته است.
هوش مصنوعی: من هنوز حاضر هستم که در بازی زندگی با تو شریک شوم، حتی اگر مجبور باشم از میدان حیات کنارهگیری کنم.
هوش مصنوعی: به من آسیب بزن، زیرا شاه بیچاره راضی است؛ اما از روی خداوند، مرا به خاطر زبان شیرینم نکش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهر کژم که نهی نقش خویش می بینم
نه آن حریفم لیکن که مهره برچینم
گرفت دستخوشم، عشوه وصال تو لیک
بدست نامد خوش خوش ز پای ننشینم
بر آن دلم که نبینم بچشم روی صلاح
[...]
شود میسر و گویی که در جهان بینم؟
که باز با تو دمی شادمانه بنشینم؟
به گوش دل سخن دلگشای تو شنوم؟
به چشم جان رخ راحت فزای تو بینم؟
اگر چه در خور تو نیستم، قبولم کن
[...]
سگی شکایت ایام با کسی میکرد
نبینیام که چه برگشته حال و مسکینم
نه آشیانه چو مرغان نه غله چون موران
قناعتم صفت و بردباری آیینم
هزار سنگ پریشان به یک نگه بخورم
[...]
نه یاریی دهدم بخت تا رخت بینم
نه طاقتی که دمی در فراق بنشینم
نه صبر آنکه برآرم دمی نفس بی تو
نه آنکه غیر تو خواهم کسی که بگزینم
دلم ببردی و آنگاه قصد جان کردی
[...]
به دیده ای که ز راه تو خار و خس چینم
دریغم آید اگر در گل و سمن بینم
اگر چه دنیی و عقبی کنند بر من عرض
من آستان تو بر هر دو کون بگزینم
من و دعای تو همواره این بود کارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.