رحمی که بر در تو غریب اوفتادهام
در خون دل ز دست تو چون جام بادهام
دی باد صبح بوی تو آورد سوی من
امروز دل به سوی تو بر باد دادهام
از بهر نیمبوسه که بر پای تو دهم
یارب که چند بار به پایت فتادهام
آخر چه شد که چشم ببستی به روی من
زین سان که من به روی تو ابرو گشادهام
آن روز نیست کز تو نمیزایدم غمی
غم نیست، چون من از پی این روز زادهام
گفتی «دل شکسته بنه بر دو زلف من»
من خود شکستهوار بر این دل نهادهام
رو بر مراد خسرو دلخسته یک دمی
تا چند گوییم که ببین ایستادهام!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس دلتنگی و عشق عمیق گوینده به معشوق است. او از حالتی که در آن غریب و تنها احساس میکند، سخن میگوید و به یاد بوسهای که بر پای معشوق میخواهد بزند، به اشتیاقش اشاره میکند. گوینده از عدم توجه معشوق به خود شکایت دارد و میگوید که او همواره به یاد معشوق است و غمهای دلش را از او میگیرد. در انتها، از معشوق میخواهد که نگاهی به او بیندازد و نشان دهد که چگونه منتظر اوست. شعر با احساسات عمیق و تصویرسازیهای زیبا، داستان عشق و انتظار را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای کاش که محبتت را شامل حال من کنی، زیرا من در برابر در تو به شدت محتاج و غریب هستم. دلم از درد و غم پر است و در این حال، بیتوجهی تو مرا به حال فردی کرده که در مستی غرق شده است.
هوش مصنوعی: امروز نسیم صبح بوی تو را به من آورد و دل من را به تو سپردهام.
هوش مصنوعی: برای یک نیمبوسه که بر پای تو بگذارم، ای خدا، چندین بار به پای تو افتادهام.
هوش مصنوعی: چرا به من بیتوجهی، در حالی که من به تو با دلبستگی نگاه میکنم؟
هوش مصنوعی: روزهایی نیست که من از نداشتن تو غمی نداشته باشم. چون من برای این روزهای بیتو زاده شدهام و این موضوع همیشه به یادم میآید.
هوش مصنوعی: شما گفتید که دل شکستهات را بر روی موهای من بگذاری، اما من خودم با حالت شکسته و دلbroken، دل را بر روی این موها گذاشتهام.
هوش مصنوعی: به چهره محبوب نگاه کن، دلی که دلبسته است، لحظاتی درنگ کن و بگو میبینی که من اینجا ایستادهام!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنم که زین بر اسب تمنا نهادهام
تا لاجرم، چو باد سوار و پیادهام
افتادهام چو مشک بر آتش به جرم آنک
در بر هزار نافه خاطر گشادهام
لرزندهام ز جنبش هر باد و بر حقم
[...]
صدرا اگرچه تو ز من آزاد و فارغی
داری خبر که بندهام و بندهزادهام
افتاده برگرفتن، از اقسام سروریست
برگیر پس مرا که بدین سان فتادهام
یکباره در مبند درِ لطف و مردمی
[...]
من صید زخمخورده از پا فتادهام
رحمی، که بر سپردن جان، دل نهادهام
اظهار دوستی زبانی کند چو خصم
باور کنم محبتش، از بس که سادهام
از یمن عشق، دیدن رویم مبارک است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.