گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای قبله صاحب نظران، روی چو ماهت

سرفتنه خوبان جهان چشم سیاهت

تو پادشه کشور حسنی و ملاحت

خوبان جهانند همه خیل و سپاهت

هر گه که ز بازار روی جانب خانه

چون اشک روان گردم و گیرم سر راهت

نزدیک توام چون نگذارند رقیبان

دزدیده بیایم، کنم از دور نگاهت

خسرو چه کنی ناله و هر دم چه کشی آه؟

آن سرو روان را چه غم از ناله و آهت