همی دزدی ز من اندام چون سیم
کدامین سیم دزدت کرد تعلیم
ز بهر سیم پیشانی گره چیست؟
گره تا چند بتوان بست بر سیم
بتان آزری بشکن ازان روی
کز آتش سبزه بر زد چون براهیم
مرا حرف نخستین است از جان
سر زلفت که شد چون حلقه جیم
خوش است آن خال نزدیک دهانت
اگر چه نیست حاجت نقطه بر میم
چه بیم اندر دلی چون شرم در چشم
نه شرم از چشم داری نه ز دل بیم
منم در کاغذین پیراهن از تو
چو نقش ماه نو بر روی تقویم
چوتر کردیم پیشت دیده و دل
ازین پس ما و جان خشک و تسلیم
گر آیی سوی خسرو نیم روزی
دو روزه عمر باز آید به دو نیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به احوال عاشقانه و احساسات عمیق عشق اشاره دارد. شاعر از دزدی زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و در ارتباط با سیمگونه بودن جاذبهاش سوال میکند. او همچنین به گرانی بار پیشانی و معنای آن اشاره میکند و از شکستن بتان آزری، نمادهای خموده و موانع پیشرو سخن میگوید.
شاعر در ادامه از زیبایی معشوق و ویژگیهای ظاهری او مانند حلقهوار بودن زلفش و خال نزدیک دهانش مینویسد. او به وجود شرم در عاشق و عدم وجود بیم در دلش اشاره میکند و میگوید که او همچون نقشی زیبا در کاغذین پیراهنش ذخیره شده است.
به طور کلی، این غزل ترکیبی از زیبایی، عشق، شرم و تسلیم در برابر محبوب است و شاعر به خاطر عشقش دست به دگرگونیهای عاطفی و روحی زده است. در پایان، او به امید دیدار معشوق اشاره میکند که شاید حتی زمان بیشتری از عمرش را نیز برای آن صرف کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی به من اجازه نمیدهد که با زیبایی و شیک بودن خودم جلوهگری کنم. در واقع اشاره شده که من تحت تأثیر و یادگیری قرار گرفتهام و در پی آن هستم که زیبایی خود را نشان دهم، اما برخی از افراد سعی در دزدیدن این زیبایی یا جذابیت از من دارند.
هوش مصنوعی: به خاطر علاقه به زیبایی چهره یا ظاهر، چه نیازی به زحمت برای بستن گرههای مختلف است؟ تا کی میتوان این گرهها را محکم کرد؟
هوش مصنوعی: دل از بتهای بیجان و محکوم به آتش برکن، زیرا آن چهرهای که با زیباییاش انسان را مجذوب میکند، همچون آتش سبزهای در آتش ابراهیم درخشید.
هوش مصنوعی: من از دل و جانم دربارهی موهای تو سخن میگویم که مانند حلقهی حرف "ج" شده است.
هوش مصنوعی: خال نزدیک دهان تو بسیار زیباست، حتی اگر نیازی به نقطهای بر روی حرف "میم" نباشد.
هوش مصنوعی: در دل تو هیچ گونه ترسی وجود ندارد، همانطور که در چشمانت هیچ نشانهای از شرم نیست. نه از نگاه دیگران خجالت میکشی و نه از احساسات درون خودت میترسی.
هوش مصنوعی: من در کاغذی که پیراهنم را نشان میدهد، مثل نقش ماه نو بر روی تقویم، از تو و یاد تو هستم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر تو خود را ذلیل و تسلیم کردهایم و از این به بعد، دل و جانمان بدون طراوت و بیحيات میشود.
هوش مصنوعی: اگر به سوی شاه بیایی، حتی اگر تنها برای دو روز باشد، عمرت به دو نیم تقسیم میشود و دوباره زنده میگردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر یاور نهای با دیو دژ خیم
ز یزدان هیچ هست ار در دلت بیم
تو گویی بینیاش تیغیست از سیم
که کرد آن تیغْ سیبی را به دو نیم
یکی ترسای تاجر بود پر سیم
که او را خواجگی بودی در اقلیم
چو می برند شاخی را ز دو نیم
بلرزد شاخ دیگر را دل از بیم
چونی امید پاینده است و نی بیم
خوش آنکس کاونهد گردن به تسلیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.