گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت

از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت

اندوه جدایی ز کسی پرس که یک چند

دور فلک از صبحت یارانش جدا داشت

دیوار ترا من حله خار نخواهم

هجرت به دلم گر چه که صد رخنه روا داشت

داغی دگر اینست که از گریه بشستم

آن داغ که دامانت ز خون دل ما داشت

صوفی که خرامیدن تو دیده به صد صدق

بدرید مصلا و کله در ته پا داشت

خسرو به وفای تو دهد جان که در آفاق

گویند همه کان سگ دیوانه وفا داشت

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
صائب تبریزی

از عکس خود آن آینه رو بس که حیا داشت

در خلوت آیینه همان رو به قفا داشت

چون معنی بیگانه که وحشت کند از لفظ

همخانه دل بود و ز دل خانه جدا داشت

از بی ثمری سبز درین باغچه ماندم

[...]

حزین لاهیجی

در طینتم از بس که رگ و ریشه، وفا داشت

خاکم چه بهاران و چه دی، مهر گیا داشت

در مرگ من آن زلف چرا موی نژولید؟

یک دلشده از سلسلهٔ اهل وفا داشت

غیر از دل ما کز سر کونین گذشته ست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حزین لاهیجی
حکیم سبزواری

آن شاه که گاهی نظری سوی گدا داشت

یارب ز سرم سایهٔ لطفش ز چه وا داشت

زان روز طرب یاد که از غنچه دهانی

پیغام بدل سوختهٔ باد صبا داشت

آراست چو فرّاش قضا بزم تنعّم

[...]

فرخی یزدی

غم نیست که با اهل جفا مهر و وفا داشت

با اهل وفا از چه دگر جور و جفا داشت

از کوی تو آن روز که دل بار سفر بست

در هر قدمی دیده حسرت بقفا داشت

همچشمی چشمان سیاه تو نمی کرد

[...]

میرزاده عشقی

این مجلس چارم، چه بگویم که چها داشت

(سلطان علما) داشت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه