چو مهر می کند از مشرق پیاله طلوع
شود منور از انوار او جهان مجموع
جهان پیر چو روشن شد از فروغ قدح
چه باک، اگر نکند آفتاب چرخ طلوع؟
جماعتی که به تقوی و شرع می کوشند
چرا به باده پرستی نمی کنند شروع؟
کتاب فقه ندانند در مدارس ما
دریغ عمر که شد صرف در اصول و فروع
فقیه شرع که ما را به می کند تکفیر
به عمر خویش نکرده ست سجده ای به خضوع
چو نامه ای بنویسم به سوی دلبر خویش
فمنه امن قلبی علی کتاب دموع
مگوی پند به خسرو ازو گذر، واعظ
که بند خلق بود نزد مست نامسموع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون عشق، عرفان و انتقاد از rigidity مذهبی پرداخته است. شاعر به زیبایی و نورانیت عشق اشاره میکند و میگوید که حتی اگر خورشید هم طلوع نکند، عشق و خرمی وجود دارد. او به کسانی که در تقوی و اصول دینی میکوشند، انتقاد میکند که چرا از لذتهای زندگی مثل نوشیدن شراب دوری میگزینند. شاعر همچنین به بیتوجهی فقهاء به واقعیات زندگی و نداشتن تواضع در برابر خداوند انتقاد میکند و در نهایت به نثر عاشقانه و غمانگیز خود به عنوان نوشتن نامهای به معشوق اشاره می کند. در کل، شعر دعوت به عشق و زیبایی و انتقاد از خشکمغزیهای مذهبی است.
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید از سمت مشرق ظاهر میشود، دنیا با نور او روشن میشود و همه چیز درخشان و جمعجور میشود.
هوش مصنوعی: اگر جهان از نور شراب روشن شود، چه اهمیتی دارد اگر خورشید در آسمان طلوع نکند؟
هوش مصنوعی: گروهی که در تلاش برای تقوا و رعایت اصول دینی هستند، چرا به نوشیدن شراب و گناه نمیپردازند؟
هوش مصنوعی: در مدارس ما فقط زمان را در یادگیری اصول و فروع صرف میکنند و به کتاب فقه توجهی ندارند، که این واقعاً افسوسانگیز است.
هوش مصنوعی: فقیه، که به خوردن شراب ما را محکوم میکند، در تمام عمرش هرگز ذرهای تعظیم و فروتنی نکرده است.
هوش مصنوعی: وقتی نامهای به سوی معشوقم مینویسم، قلبم را در آنچه بر روی کاغذ مینویسم، بهطور کامل بگذارم.
هوش مصنوعی: بهتر است دربارهی پند و نصیحت به پادشاه حرفی نزنیم، زیرا کسی که نصیحت میکند، خودش در بند و گرفتار است و در کنار کسانی که مستاند، سخنانش به خوبی شنیده نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که می کند از مشرق آفتاب طلوع
بیار باده و بگذار عذر نا مسموع
حرام نیست به دینِ حکیم خمر بیار
حکیم خود نکند هیچ کار نا مشروع
که را رسد که کند فرق در حلال و حرام
[...]
فریب دختر رز خواهشیست نامسموع
به شرع غیرت ما، در طلاق نیست رجوع
اگر به شیشه شود می پری نمی ارزد
به نازهای خمارش کرشمه های طلوع
گل از کرشمه دمی از فساد بازآید
[...]
هلال غرّه شعبان ز چرخ کرد طلوع
به پیش جام و صراحی برد سجود و رکوع
قعود یار پری رو قیام شاهد مست
به اهل حال فزاید فزون خضوع و خشوع
ز خاک میکده گو تا برد حیات ابد
[...]
چه ماه بود که از خانه کرد طلوع
که کرد از پی تعظیمش آفتاب رکوع
به چشم صورت و معنی توان مشاهده کرد
کمال قدرت صانع در اینچنین مصنوع
مرا ز هرچه در آفاق طبع مستغنی است
[...]
به زیر زلف تو رخشنده چهرهٔ مطبوع
چنان بود که به شب، آفتاب کرده طلوع
به پیش قبلهٔ ابروت، آن سیه گون زلف
چو قنبر است که خم گشته از برای رکوع
از این سپس به پریشانی سر زلفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.