بر جمالت همچنان من عاشق زارم هنوز
ناله ای کز سوز عشقت داشتم دارم هنوز
ای طبیب مهربان، چون رنجه فرمودی قدم
از سر بالین من مگذر که بیمارم هنوز
ای به قول دشمنان کوشیده در آزار من
دوستم، با من مشو دشمن که من یارم هنوز
مرده ام بی یار و پندارم که دارم زندگی
جان من رفته ست و من با خود نمی آرم هنوز
خلق گویندم که خسرو، جامه شیخی بپوش
چون بپوشم، کز میان نگشوده زنارم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در فراقش رود خون از دیده می بارم هنوز
وان زدلگرمی نگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود در می پرورم
ز آب چشمم بر نمی آید گل از خارم هنوز
گر چه بر باد هوس شد خرمن امید من
[...]
در فراقش رود خون از دیده میبارم هنوز
وان ستمگر مینگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود را میپرورم
زآب چشم و بر نمیآید گل از خارم هنوز
گرچه بر باد هوس شد خرمن امّید من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.