یا مرا قربانی آن چشم شوخ و شنگ ساز
یا تماشا گاه جانم آن رخ گلرنگ ساز
زان همه دلها که از خوبان ربودی گرد خویش
تا نبیند چشم اغیارت حصار سنگ ساز
دعوی خون بر لبت بسیار شد، بهر خدا
خنده شیرین کن و پس غنچه را دل تنگ ساز
ما نه ایم آنها که از چنگ تو جان خواهیم برد
خواه با ما صلح جوی و خواه با ما جنگ ساز
یار اگر دشنام گفت، ای دل، به خون بنویس، پس
بر مثال بخت خود توقیع نام وننگ ساز
ما و رسوایی و بدنامی و بی ننگی عشق
ای سلامت جوی رو، با عقل و با فرهنگ ساز
چون سرود عشق شد ورد من، ای مطرب، دمی
رشته تسبیح من بستان و تار چنگ ساز
خسروا، از عشق بازان چند جانی وام کن
وانگهی با عادت آن چشم شوخ و شنگ ساز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دلدادگی میپردازد. شاعر از معشوق خواسته تا یا او را قربانی زیباییهای خود کند و یا به تماشای زیباییاش بپردازد. او به دلهای دیگران اشاره میکند که از جذابیت معشوق دچار عشق شدهاند و اعتراف میکند که خون و ناله بر لبانش جاری شده است. شاعر گرچه به دشنام و بدنامی در عشق اشاره میکند، اما همچنان به زیبایی و فرهنگ عشق پایبند است. در انتها، به عشق و زیبایی معشوق با شوق و ذوق مینگرد و به نوعی دعوت به جشن و شادی در عشق میکند.
هوش مصنوعی: یا من را قربانی آن چشمان بازیگوش و شادابی کن یا اینکه تماشاخانهی جانم را با آن چهرهی زیبا و گلرنگت بیارای.
هوش مصنوعی: از بین تمام دلهایی که از زیباییها به خود جلب کردی، به دور خود حصاری از سنگ بنا کن تا چشمهای حسود نتوانند آنها را ببینند.
هوش مصنوعی: حرفهای دردناک و غمانگیز را کنار بگذار و به خاطر خدا لبخند بزن؛ بعد از آن، دل را شاد کن و احساس غم را دور کن.
هوش مصنوعی: ما افرادی نیستیم که بخواهیم از چنگال تو بگریزیم، خواه در طلب صلح با ما باشی یا در حال جنگ.
هوش مصنوعی: اگر یارت به تو دشنام داد، دل عزیزم، با خون بخرام و نام نیک و بد خود را مانند بختت بنویس.
هوش مصنوعی: ما با رسوایی و بدنامی و بیننگی عشق، ای کسی که به دنبال سلامت هستی، با عقل و فرهنگ خود راهی بساز.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق به سرود من تبدیل شد، ای آهنگساز، لحظهای رشته تسبیحم را بگیر و نغمه چنگ را بنواز.
هوش مصنوعی: دوستان عزیز، از عشق بازان که جانهای بسیاری دارند، مقداری جان قرض بگیرید و سپس با عادت آن چشم بازیگوش و شیطون خود، به بازی بپردازید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر برآور بر کله داران قباها تنگ ساز
روی بنما عاقل و دیوانه را یک رنگ ساز
شاه و درویش از دل و جان آرزومند تواند
گر نسازی با پلاس فقر با اورنگ ساز
خواست ایزد از دل سخت تو بنماید مثل
[...]
از شراب ارغوانی چهره را گلرنگ ساز
بر نسیم از جوش گل جای نفس راتنگ ساز
می رسد روزی که بر بالینت آید آفتاب
همچو شبنم سعی کن آیینه را بی زنگ ساز
از تماشای تو دلهای اسیران آب شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.