شمارهٔ ۱۱۱۶
ز من چو دل ربودی رفت جان نیز
که در دل داشت شوقت این و آن نیز
ز یاقوت لبت ما را طمعهاست
کز او زنده ست جان و هم روان نیز
رقیبت را مده دشنام ازان لب
که دل را سخت می آید، روان نیز
سر پا بوس تو تنها نه دل راست
که مشتاق است جان ناتوان نیز
دلی بودم، شد آن پابند زلفت
نمی یابم ازو نام و نشان نیز
تعالی الله چه تنگ است آن دهانت؟
که فکر آنجا نمی گنجد، گمان نیز
غمت، خسرو چه گوید آشکارا
که نتوان گفت راز تو نهان نیز
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...