گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای دل، ازین خرابه وحشت کرانه گیر

رو بر فراز کنگر عرش آشیانه گیر

هستی به فقر یار و بهانه مکن که نیست

یابی مگر خلاص ز دهر، این بهانه گیر

سنگ گران خود به ترازوی همت آر

هر دو جهان به وزن دو خشخاش دانه گیر

از کیش پاک سهم سعادت ستان و بس

این جانب دو قوس دوگانی نشانه گیر

گیتی فسانه گیر و خیالی که اندروست

آنجا که راستی ست دروغ و فسانه گیر

رخش زمانه نزد تو، خواهی قرار عمر

گر قوتیت هست، عنان زمانه گیر

در عشق خون دل خور و از شوق ناله کن

آن باده را به زمزمه این ترانه گیر

خسرو، ز نام و ننگ جهان به که وارهی

ناداشت کرد و مست شو و شاخشانه گیر