تو گر خویشتن را بخواهی نمود
کسی سرو و گل را نخواهد ستود
خطت کز لبانت برآورد سر
برآورد از جان عشاق دود
به خون کسان آستین بر زدی
ندانم کرا دست خواهی نمود
به بازی مزن غمزه بر جان من
که کس تیغ بر دوستان نازمود
ز هجرم چه پرسی که یارب مباد
ز صبرم چه گویم که هرگز نبود
وزین آشناییم دستی مگیر
که سیلاب چشمم ز جا در ربود
ز غم ناتوانم، شفایی ببخش
ازان پس که من مرده باشم، چه سود؟
تو با آنکه گفت کسی نشنوی
ولی گفت خسرو بیاید شنود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و دردهای عاشقانهاش میپردازد. او میگوید که اگر خود را بخواهد، هیچکس به زیباییهای دیگری توجه نخواهد کرد. خط و ویژگیهای محبوبش بر دلهای عاشقان اثر میگذارد و باعث ناراحتی و غم آنها میشود. شاعر از محبوبش میخواهد که به او غمزه نزند، زیرا این کار درد او را بیشتر میکند. او تاسف میخورد که با وجود درد و جدایی، کسی نمیتواند به او کمک کند و در نهایت میگوید که هیچ سودی در زندگیاش باقی نمیماند. شاعر در تلاش است تا احساسات عمیق خود را نسبت به محبوبش بیان کند و نشان دهد که عشقش چه اثرات شدیدی بر او گذاشته است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به خودت بپردازی و هویت واقعیات را بشناسی، کسی دیگر به زیباییهای ظاهری مانند سرو و گل توجه نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: خطی که از لبانت سرچشمه میگیرد، مانند دودی است که از جان عاشقان برمیخیزد.
هوش مصنوعی: با ریختن خون افراد بیگناه، نمیدانم به چه کسی و با چه نیتی کمک خواهی کرد.
هوش مصنوعی: به من ننگر با آن چشمان فریبنده، زیرا هیچکس بیسبب به دوستانش آسیب نمیزند.
هوش مصنوعی: از غم دوری من چه میپرسی! ای خدا، نکند که از صبر من بپرسی؛ زیرا هرگز صبر نداشتم.
هوش مصنوعی: از این آشنا دست مرا مگیر، زیرا اشکهای من به شدت میریزد و باعث میشود که همه چیز به هم بریزد.
هوش مصنوعی: از غم و اندوهی که دارم ناتوان شدهام، لطفاً بعد از اینکه من از دنیا رفتم، به من شفایی بده، زیرا بعد از مرگم چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: با اینکه گفتی کسی نشنود، اما خسرو به آمدن او را خواهی شنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
ابا این همه ضعف و پیری که بود
همی فر و زور جوانی نمود
ز یزدان و از ما هزاران درود
مر او را و یارانش را برفزود
وُجودی اَنْاَغیبَ عَنِ الْوجودِ
بِما یَبْدوُ عَلیَّ مِنَ الشُّهودِ
بدین پایه اندر کنون هر چه بود
ترا در بدر باز خواهم نمود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.