خوش آن شب که چشمم بر آن نای بود
مژه هر زمان اشک پالای بود
بیا، ای جهان، بر سر من بگرد
که این سر شبی زیر آن پای بود
تنم بر در دوست پامال گشت
چه تدبیر چون خاک آن جای بود؟
شب دوش هم بد نبود از خیال
اگر چه دراز و غم افزای بود
زمی های دوشینه مستم هنوز
میی کز دو چشم جگرزای بود
بگویم چه خوش داشت وقت مرا
سرودی که از ناله و وای بود
بکش زارم،ای عشق، کان دل نماند
که صبر مرا کارفرمای بود
بیفتاد چندین دل خلق دی
که شانه تراگیسوافزای بود
یکی کار زان لب دریغم مدار
که تا بود خسرو شکرخای بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از لحظات شیرین و زیبای عاشقی یاد میکند. او از شبهایی صحبت میکند که در آن چشمش به محبوبش بود و اشکهایش همچون پاکی دریا به زمین میریخت. او از yearning (اشتیاق) و آزارهای عشق میگوید و بیان میکند که چگونه در دلش غم و شادی همزمان وجود دارد. همچنین، او به نشستی در کنار محبوب و تاثیر آن بر احساساتش اشاره میکند و به جوانب تلخ و شیرین عشق میپردازد. در نهایت، به زیباییهای چهره محبوب و تاثیری که بر دیگران دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: شب خوبی بود که چشمانم به آن موسیقی دلنشین مینگریست، و مژگانم همیشه پر از اشکهای پاک و زلال بود.
هوش مصنوعی: بیایید، ای دنیا، دور من بچرخید، زیرا یک شب، این سر زیر پای شما بود.
هوش مصنوعی: تنم در آستانه محبوب له شد، چه چارهای دارم وقتی که آنجا به مانند خاک هستم؟
هوش مصنوعی: شب گذشته هم بد نبود، اگرچه طولانی و غمگین بود، اما باز هم از خیال بهتر بود.
هوش مصنوعی: من هنوز از بادهای مستم که از چشمهای دلنگران و دردآور سرچشمه گرفته است.
هوش مصنوعی: بگویم که چه اندازه این سرود خوشایند بود که در آن فقط ناله و افسوس وجود داشت.
هوش مصنوعی: ای عشق، من را به حال زار و ناچاری بینداز، زیرا دیگر دلی برای صبر و تحمل ندارم.
هوش مصنوعی: چندین دل مردم شکست و به درد آمد، چرا که گیسوان تو همچنان بر زیبایی و افسون خود افزوده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از آن لبهای شیرین چیزی به من ندهد، باید بدانم که تا زمانی که خسرو (پادشاه) با شکر زبانی وجود دارد، این غم را نباید داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه دشت پر باده و نای بود
به هر کنج صد مجلس آرای بود
فرامرز هر سو صف آرای بود
به هرگوشه چون شیر بر پای بود
به پیشش سرود و می و نای بود
که گردون به کامش دلارای بود
نه پوینده را بر زمین پای بود
نه پرنده را در هوا جای بود
سرآشفته ای مستِ خود رای بود
که در کشمرش پیش از این جای بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.