ای از حدیث زلف توام بر زبان گره
بگشای برقع از رخ و از زلف آن گره
چشمم گلی نچید ز باغ رخت هنوز
تا کی زند دو زلف تو بر ابروان گره
زلفت دلم بیست و در آویخت از هوا
جز باد دلگشا که گشاید چنان گره
خوبان که دانه دانه کنند اشک عاشقان
از ساحری زننده بر آب روان گره
ابرو ترش کنی و بگویم زهی کمان
آری فتد همیشه ز زه بر کمان گره
موی میان او به کمر هست در خیال
چون رشته که باشدش اندر میان گره
نظم کمال بسته به هم رشته درست
گفتار دیگران همه بر ریسمان گره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است و شاعر در آن به توصیف زلف و ابروهای او پرداخته است. شاعر به نوعی از حالت گرهخورده زلف چهره معشوق سخن میگوید و از کشش و زیبایی آنها به وجد میآید. او به بیان احساسات عاشقانه خود میپردازد و از این که هنوز نتوانسته از زیباییهای معشوق بهرهمند شود، گلایه میکند. شعر به تصویرگری حسرت و اشتیاق عاشق نسبت به معشوق و زیباییهای او تأکید میکند، و در نهایت به این نتیجه میرسد که زیبایی و کمال در ارتباط با یکدیگر به شکلی هنرمندانه بافته شدهاند.
هوش مصنوعی: ای کسی که زلف تو در کلام من جاری است، بر من بگشای پرده را از صورتت و از زلفت آن گره را.
هوش مصنوعی: چشمم هنوز گلی از باغ زیبایی تو نچیده است، پس تا کی این دو زلف تو بر ابروهای من گره خواهد خورد؟
هوش مصنوعی: موهای تو دل مرا پیچیده و تنها نسیم دلانگیز میتواند این گره را باز کند.
هوش مصنوعی: زیبایانی که به آرامی دل عاشقان را به درد میآورند، مانند جادوگری هستند که با سحرش بر آب جراحی میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که تو ابرویت را ببری و به من نگاهی کنی، گویی که کمان را از تیر رها کردهای و این زیبایی همیشه در دلم نقش میبندد.
هوش مصنوعی: موهای او در کمرش جمع شده و در خیالم مانند رشتهای است که در وسطش گرهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: کمال نظم به این بستگی دارد که چگونه در سخن دیگران به درستی و دقت توجه کنیم و از آنها استفاده کنیم، همانطور که گرهها را به یک ریسمان میزنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره
بگشا به خنده آن لب و از ابرو آن گره
سوسن که با دهان تو از غنچه لاف زد
از خجلتش فتاده نگر بر زبان گره
مشاطه را ز طره او دست کوته است
[...]
تا بسته ای به طره عنبرفشان گره
عشاق را فتاده به رگهای جان گره
می کرد شانه شرح جمال تو مو به مو
ناگه فکند زلف تواش بر زبان گره
ساقی ز جام لعل تو یک نکته گفت دوش
[...]
بگشا ز بال همت عالی مکان گره
تا کی شوی چو بیضه درین آشیان گره؟
هر مشکلی ز صدق طلب باز می شود
ماند کی از حباب بر آب روان گره؟
سنگ نشان به دامن منزل رسید و ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.