شمارهٔ ۹۱۷
ای از حدیث زلف توام بر زبان گره
بگشای برقع از رخ و از زلف آن گره
چشمم گلی نچید ز باغ رخت هنوز
تا کی زند دو زلف تو بر ابروان گره
زلفت دلم بیست و در آویخت از هوا
جز باد دلگشا که گشاید چنان گره
خوبان که دانه دانه کنند اشک عاشقان
از ساحری زننده بر آب روان گره
ابرو ترش کنی و بگویم زهی کمان
آری فتد همیشه ز زه بر کمان گره
موی میان او به کمر هست در خیال
چون رشته که باشدش اندر میان گره
نظم کمال بسته به هم رشته درست
گفتار دیگران همه بر ریسمان گره
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...