شمارهٔ ۷۲۰
خیال چشم و ابرویت شبی در خواب میدیدم
تو گونی جادوان مست در محراب میدیدم
ز دست چشم و دل آندم تن غمدیده خود
گهی در آتش محنت گهی در آب میدیدم
را تمنای رخ و زلفت چو میکردم در آن سودا
بروز روشن آن ساعت شب مهتاب میدیدم
به گرد خاطر غمگین چرا گشتی می رنگین
گر از جام لبت جان را دمی سیراب میدیدم
چو خاک آستان تو همی آید بچشم من
گشاده بر در بختم دری ز آن باب میدیدم
ز هجرت سوختم راحت نمی کردم تمنائی
ولی هر گونه محنت را بی اسباب میدیدم
کمال خسته را هر دم به یاد لعل دربارت
روان از چشمه چشمش عقیق ناب میدیدم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...