بار بنشست به مجلس بنشانید چراغ
روی او نور تجلیست مخوانید چراغ
آفتابیست زه طالع شده همسایه ما
نه شب است این که از همسایه ستانید چراغ
خانه را روشنی آن چشم و چراغ است امشب
بگذارید همه شمع و بمائید چراغ
چشم دارید و به به نسبت آن روی کنید
نیست تاریک ز پروانه بدانید چراغ
اگر ندیدید که چون دور شود سایه ز نوره
یک شب از پیش رخ او گذرانید چراغ
بر نتابیده به حسن رخ او ای مه و مهر
گرچه هریک برخ از نور فشانید چراغ
تا سحر امشب دیگر من و آن زلف کمال
شب دراز است عجب گر برسانید چراغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.