تو آن شاخ گلی ای شوخ دلبر
که آریست به آب دیده در بر
چو آن رخسار و بالا باغبان دید
ز گل برید و بر کند از صنوبر
به هر مسجد که آوردی تو قامت
ز حیرت گفت امام الله اکبر
برم پیش لب و زلف تو سجده
چو خواننده آبت و اللیل و کوثر
رخت ماه است اگر بینیمش این ماه
به چشم ما نباید ماه دیگر
حدیث قند گفتم با لبش گفت
ملولیم از سخنهای مکرر
نه آن دفتر که در وی طیباتست
خبیثانش فروشستی سراسر
کمال این گفته گر سعدی شنودی
فروشستی بگازرگاه دفتر
که چون آب سخن دید و روانی
سخن را پاک تر سازد سخنور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و زیبایی است. شاعر محبوب خود را به یک گل تشبیه میکند که در زیبایی و لطافت بینظیر است. او اشاره میکند که هر بار محبوبش را میبیند، حالتی از شگفتی و حیرت به او دست میدهد و حتی امام مسجد نیز متحیر میشود. شاعر از لحظات عاشقانه و لحظههایی که در کنار محبوبش سپری میکند، صحبت میکند و تمایل دارد همیشه در کنار او باشد. در نهایت، او بیان میکند که کلمات و صحبتها زمانی تأثیرگذارند که از دل برآیند و به زیبایی عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: تو آن گل زیبای شادابی هستی که دل میبرد و اشک شوق را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: وقتی آن چهره و زیبایی باغبان را مشاهده کرد، به خاطر زیباییاش از گل جدا شد و از درخت صنوبر کندید.
هوش مصنوعی: هر کجا که به مسجد قدم گذاشتی و حالت از شگفتی دگرگون شد، امام آنجا با صدای بلند گفت الله اکبر.
هوش مصنوعی: من به پیش لب و زلف تو میروم و مثل یک خواننده در برابر زیباییات سجده میکنم، همانطور که در قرآن از شب و کوثر سخن گفته شده است.
هوش مصنوعی: اگر زیباییاش را ببینیم، دیگر نباید به زیبایی کسی دیگر توجه کنیم.
هوش مصنوعی: در مورد شیرینی و زیبایی کلامش صحبت کردم، اما او با لبخندی گفت از تکرار این حرفها خستهام.
هوش مصنوعی: این دفتر که در آن خوبیها و خاصیتها وجود دارد، از ناپاکیها و بدیها خالی نیست و تمام آن را در بر دارد.
هوش مصنوعی: اگر به سخن سعدی گوش فرا دهی، به راستی میتوانی از دامان دفتری کتابها بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: زمانی که سخن مانند آب جاری شود، کسی که سخن میگوید، باید توانایی داشته باشد که آن را پاکتر و واضحتر بیان کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پریچهره بتی عیار و دلبر
نگاری سرو قدّ و ماه منظر
سیه چشمی که تا رویش بدیدم
سرشکم خون شدست و بر مشجر
اگر نه دل همیخواهی سپردن
[...]
غنودستند بر ماه منور
خط و زلفین آن بت روی دلبر
یکی را سنبل نو رسته بالین
یکی را لالۀ خود روی بستر
ز مشکین جعد زنجیرست گویی
[...]
مرا، دی عاشقی گفت ای سخنور
میان عاشق و معشوق بنگر
نگه کن تا چه باید هر دوانرا
وزین دو کز تو پرسیدم بمگذر
چه خواهد دلبر از دلجوی بیدل ؟
[...]
همایون جشن عید و ماه آذر
خجسته باد بر شاه مظفر
امیر انشاه بن قاورد جغری
جمال دین و دین را پشت و یاور
خداوندی ، کجا کوته نماید
[...]
یکی گفتی که شه را ویس بدتر
به خان اندر ز صد خاقان و قیصر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.