گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
سوختی پروانه ها را باش تا فردا شود
گرم شد بازار حسنه از آتش رخسار تو
وقت آن آمد که زلفت بر سر سودا شود
خاک آن در در نظر جنت طلب زاهد هنوز
چشم نابینا کجا از توتیا بینا شود
شوق بالای بلند تست آن کز هر تنی
جان علوی را هوای عالم بالا شود
آن لب خندان چو بیند در حدیث آید کمال
بلبل خاموش چون گل بشکفد گویا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عارفانه به زیبایی و جذابیت عشق اشاره دارد. شاعر از زلف محبوبش سخن میگوید و تأثیر آن بر دل و جانش را توصیف میکند. او به رابطهٔ عمیق و رازآلود عشق اشاره میکند و میگوید که عشق میتواند دلهای ناآگاه را بیدار کند. همچنین از شمع و پروانهها به عنوان نمادهای عشق و فراق سخن میگوید و از زیباییهای زندگی و عاشقی که از چهرهٔ محبوب میریزد، صحبت میکند. در نهایت، شاعر به اوج عشق و فرصتی میرسد که باید از آن بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: اگر قلبم را در زلفت پنهان کردهای، در نهایت پیدا خواهد شد. بوی مشک نشانهای است که این راز را فاش میکند و این دزدی از تو آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: زلف تو به ناحق در دست هر مدعی افتاده است، اما اگر به دست ما بیفتد، حق با ما خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای باد ملایم، امشب از طرف ما به شمع بگو که پروانهها به خاطر او میسوزند و از عشق او جان میدهند تا فردا برسد.
هوش مصنوعی: بازار خوبیها به خاطر زیبایی و جذابیت تو رونق گرفته است و اکنون وقت آن است که موهای تو بر سر عشق و تمایل قرار گیرد.
هوش مصنوعی: خاکی که در نظر زاهد بهشتطلب ارزشمند است، چگونه میتواند چشمان نابینای کسی را با مقداری خاک بینا کند؟
هوش مصنوعی: علاقه و آرزوی تو برای رسیدن به آسمانهای بلند به قدری زیاد است که باعث میشود روح هر انسانی به سمت عالم بالا کشیده شود.
هوش مصنوعی: وقتی لبخند زیبا را میبیند، در گفتگو نشاندهنده کمال است و بلبل ساکت مانند گلی که شکوفه میدهد، به گونهای دیگر سخن میگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
چون ز مهرت ذرهای در جان من پیدا شَود
راز پنهانم چو شمع از روشنی رسوا شود
سرو اگر در باغ بیند قامت رعنای تو
سرکشی بگذارد و چون سبزه زیر پا شود
بوی گیسوی تو یابد سوسن آید در سخن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.