شمارهٔ ۳۹
طاقت درد تو زین بیش ندارم بارا
چاره ای کن به نظر درد دل شیدا را
هوس روی توأم کرد پریشان احوال
زلفت انداخت مگر در دل من سودا را
هر کسی را ز لبت لذت جان حاصل شد
کام بی ذوق چه داند مزه این حلوا را
طاقت خنده ندارد لبت از غایت لطف
به سخن رنجه مکن آن لب شکر خارا
تا کند باد صبا غالیه سانی به چمن
برفشان بر سر گل سنبل عنبر سا را
وصف روی تو کمال ار نکند نقصان نیست
نبود حاجت مشاطه رخ زیبا را
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.