بادی که نیست از سر کوی تو نیست باد
دور هست و نیست همره بوی نو نیست باد
تا هست در با اثر حسینی و نیست
باد آشفته سلاسل موی تو نیست باد
هر کس کهیافت بوی تو آنگه ز شوق آن
چون باد نیست در تک و پوی تو نیست باد
گو شو خراب خانه چشمم ز سیل اشک
چشمی که هست بر لب جوی تو نیست باد
رفتم به باغ بی تو و گفتم به باغبان
هر گل که هست بر لب جوی تو نیست باد
تو دیر ز میکده ای رند درد نوش
زاهد که سنگ زد به سبوی تو نیست باد
گر گوییم کمال ز من حاجتی بخواه
گویم رقیب از سر کوی تو نیست باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.