بادی که نیست از سر کوی تو نیست باد
ور هست و نیست همره بوی تو نیست باد
تا هست در صبا اثر هستیای و نیست
آشفتهی سلاسل موی تو نیست باد
هر کس که یافت بوی تو آنگه ز شوق آن
چون باد نیست، در تک و پوی تو نیست باد
گو شو خراب خانه چشمم ز سیل اشک
چشمی که هست بر لب جوی تو نیست باد
رفتم به باغ بی تو و گفتم به باغبان
هر گل که هست بر لب جوی تو نیست باد
تو دیر زی به میکده، ای رند درد نوش
زاهد که سنگ زد به سبوی تو نیست باد
گر گوییم کمال ز من حاجتی بخواه
گویم رقیب از سر کوی تو نیست باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به توصیف بادی میپردازد که از سر کوی معشوق نمیوزد و بیان میکند که تا زمانی که حضور معشوق حس نمیشود، هیچ چیزی از آشفتهگی و نابسامانی در عشق نمیتواند وجود داشته باشد. او به یادآوری میآورد که بوی معشوق تنها در جایی که او حضور دارد حس میشود و گرچه رنج و اشتیاق او را فراگرفته، اما همچنان در جستجوی معشوق است. حتی وقتی به باغی میرود، نمیتواند از گلها لذت ببرد، چون هیچکدام به اندازهی معشوق نمیارزد. شاعر همچنین انتقاد میکند از کسانی که به عشق دنیوی توجه دارند و یادآوری میکند که کمال و زیبایی واقعی تنها در نزد معشوق است. به طور کلی، این اشعار شوق و آرزو برای وصال معشوق و فقدان او را به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: نسیمی که در اینجا میوزد، از سمت کوی تو نیامده است؛ بادی که به دور میچرخد، هیچ عطر جدیدی با خود ندارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق حسینی در دل وجود دارد، هیچ بینظمی یا آشفتهگی نمیتواند بر موهای تو اثر بگذارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که بوی تو را حس کند، به شوق تو آنقدر در حال و هوای تو غرق میشود که دیگر مانند باد بیهدف و بیبرنامه نیست.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از حال خود میگوید و احساساتی را که به واسطهی اشکها و عشقش به معشوق تجربه میکند، توصیف میکند. او بیان میکند که اشکهایش به قدری زیاد است که باعث خرابی و نابودی چشمش شده و در عین حال، به جوی آبی که معشوقش در آن است، اشاره میکند. این جوی آب به نوعی نماد عشق و احساس عمیق اوست و میگوید حتی با وجود اشکها و غمهایش، باز هم هیچ باد یا وضعیتی نمیتواند این عشق را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: به باغ رفتم و به باغبان گفتم که هر گلی که در اینجا وجود دارد، کنار جوی تو نیست.
هوش مصنوعی: تو خیلی دیر به میکده آمدی؛ و زاهدی که درد و رنج را چشیده، به سنگ زدن به سفالی که نوشیدنی توست، نیازی ندارد که باد بیفتد.
هوش مصنوعی: اگر بگوییم که من کاملترین چیزها را دارم و میتوانی از من چیزی بخواهی، در پاسخ میگویم که رقیب و دشمنی از نزد تو نیست که به من نیازی داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.