دل بردی و دین رواست اینها
ای جان جهان چهاست اینها
بندم ز غمت جدا شد از بند
از جور و ستم جداست اینها
گفتی دهمت هزار دشنام
دشنام مگو دعاست اینها
خاک ره و گرد پاش گرد آر
ای دیده که توتیاست اینها
بر روی تو خال های مشکین
بر دل همه داغ هاست اینها
چشم خوش و خال خوش خط خوش
از جمله بتان کراست اینها
دل شد ز کمال غایب و عقل
گر نیست به تو کجاست اینها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خال و خط جانفزاست اینها
یا آفت جان ماست اینها
صبر و خرد از دلم چه جویی
در دور تو خود کراست اینها
چشم تو هزار فتنه انگیخت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.