گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

سروی ز باغ حسن به لطف قدت نخاست

از آن برتر است قد تو کآید به شرح راست

جان به لب رسیده ما را به بوسه‌ای

دریاب کز دهان تو در معرض فناست

تا از لبت وظیفهٔ دشنام کرده‌ای

دعای دولت تو بر زبان ماست

سر رشته قرار شد از دست و همچنان

انگشت پیچ چون سخن زلف دلرباست

ما را از روی خوب مکن منع ای فقیه

کین فق در شریعت اهل نظر رواست

آنجا که خادمان ز عقیدت نفس زنند

از ما سر ارادت و از دوست خاک پاست

گر شبوة کمال بپرسد کسی زانو

گوسوفی ایست و رند ولی بارسا نماست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

درد مرا بگیتی دارو پدید نیست

دردی که از فراق بود درد بی دواست

گنجی است عاشقان را صبر ار نگه کنی

کو روی زرد سرخ کند پشت گوژ راست

فرخی سیستانی

ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست

دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست

از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست

وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست

فضل ترا همی نبود منتهی پدید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست

یا خود یکی بلند و بی‌آسایش آسیاست

لا بل که هر کسیش به مقدار علم خویش

ایدون گمان برد که «خود این ساخته مراست»

داناش گفت «معدن چون و چراست این»

[...]

قطران تبریزی

ای با خدای و با همه خلق خدای راست

از داد و راستی همه پیروزئی تراست

ملک تو همچو رنج بداندیش تو فزون

رنج تو همچو ملک بداندیش تو بکاست

طبع تو پاک و جان تو پاک و تن تو پاک

[...]

مسعود سعد سلمان

اندر تنور روی چو سوسن فرو بری

چون شمع و گل برآری بازار تنور راست

تا بر سر تنوری می ترسم از تو ز انک

طوفان نوح گاه نخست از تنور خاست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه