گنجور

 
کمال خجندی

سرو ما را قد و بالایی خوش است

دیدن آن گل تماشایی خوش است

تا رخش بینیم گو بالا نمای

از آنکه به دیدن به بالایی خوش است

از سر ما پای او شد کوفته

کوفتن صوفی چنین پایی خوش است

سری لب چشمش اشارت می کند

کآنچه بادامی است حلوایی خوش است

از سر سوداییان خالی مباد

سایه زلفش که سودایی خوش است

کشتن ما گرچه او را آرزوست

آرزوی او تمنایی خوش است

گر رود سر هم مرو از جا کمال

پای بر جایی چنین جایی خوش است