سرو پیش قد و بالای تو دیدم پست است
عقد زلف تو به انگشت گرفتم شست است
عندلیبی که قدت دید و سر سرو گزید
ساخت در راست نوا لیک مقامش پست است
گرد تو صف زده خوبان کمر بسته چو نی
گونی از هر طرفی گرد شکر نی بست است
ز آستین ساعد سیمین به محبان بنمای
تا بدانند که نازک بدنی زین دست است
زلف تا کی کشی از گوش و کشانی در خاک
مالش چشم دهی به که سیه دل مست است
گفتمش بوس نو باید ز دهان نو مرا
گفت بیچاره ترا هیچ نمی بایست است
دست بردار وصالش به دعا خواه کمال
زانکه دایم به دعا کار تو بالا دست است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غرض از خوردن می مستی بالادست است
باده را هر که به اندازه خورد بدمست است!
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.