گفتم: ای سیمذقن! گفت: که را میگویی؟
گفتم: ای عهدشکن! گفت: چهها میگویی
گفتم: ای آنکه نداری سر یک موی وفا
گفت: معلوم شد اکنون که مرا میگویی
گفتم: ای جان ز دل سخت تو فریاد مرا
گفت: با ما سخن سخت چرا میگویی؟
گفتم آن زلف پریشان تو با مشک خطاست
گفت: تا چند پریشان و خطا میگویی؟
گفتم: از باد نسیم تو شنیدن چه خوش است
گفت: تا کی سخن از باد هوا میگویی
گفتم: از دست دل خود به هلاکم راضی!
گفت: این خود ز زبان و دل ما میگویی
گفتمش: کی رسد از بخت پیامی به کمال؟
گفت: آن روز که از ماش سلامی گویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.