گنجور

 
خیالی بخارایی

خشنود بودن از غمِ عشق تو کار ماست

ز آنرو به غم خوشیم که دیرینه یار ماست

ما را چه غم که در عقب ششدر غمیم

نقش خیال روی تو تا در دوچار ماست

روزی که عیش و ناز ببخشی به عاشقان

غم را به ما گذار که او بخش کار ماست

تا از میان ورطهٔ هستی برون شدیم

سرمایهٔ مراد همه در کنار ماست

افسانه های درد خیالی به گوش دار

کز بعد ما ز عشق همین یادگار ماست