گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خیالی بخارایی

همه شب در غم آن ماه پاره

همی بارد ز چشم من ستاره

بینداز اشک را ای دیده از چشم

کز او شد راز پنهان آشکاره

دلم صدپاره گشت از هجر و بیم است

که خون گردد در این غم پاره پاره

من حیران به یک نظّارهٔ تو

شدم از خویش و مردم در نظاره

به مویی جان ز زلفش بردی ای باد

چگونه جستی از تارش کناره

گذر سوی خیالی کز خدنگت

به دل سوراخها دارد گذاره