گنجور

 
خیالی بخارایی

از این شکسته دو روزی اگر جدا باشی

خطا نباشد اگر بر خط وفا باشی

اگر وفای رفیقان خود به جای آری

خدای باد رفیق تو هرکجا باشی

به آهِ سرد اسیران که نیّتم این است

که در کمند تو باشم اسیر تا باشی

ز آب چشمهٔ چشمم گهی شوی آگاه

که شام غم نفسی همنشین ما باشی

نه مردمی ست که بیگانه وار از چشمم

نهان شوی و به بیگانه آشنا باشی

گر از طریق خیالی مخالفت نکنی

به صوفیان طریقت که با صفا باشی