رباعی ۳۵: افسوس که نامه جوانی طی شد،
رباعی ۳۶: افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد،
رباعی ۳۷: یکچند به کودکی به استاد شدیم؛ *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۳۸: یاران موافق همه از دست شدند،
رباعی ۳۹: ای چرخ فلک خرابی از کینه توست،
رباعی ۴۰: چون چرخ به کام یک خردمند نگشت،
رباعی ۴۱: یک قطره آب بود و با دریا شد،
رباعی ۴۲: * میپرسیدی که چیست این نقش مجاز، *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۴۳: جامی است که عقل آفرین میزندش،
رباعی ۴۴: اجزای پیالهای که درهم پیوست،
رباعی ۴۵: عالم اگر ازبهر تو میآرایند،
رباعی ۴۶: از جمله رفتگان این راه دراز،
رباعی ۴۷: می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت،
رباعی ۴۸: * پیری دیدم به خانه خماری،
رباعی ۴۹: بسیار بگشتیم به گرد در و دشت،
رباعی ۵۰: ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز،
رباعی ۵۱: ای بس که نباشیم و جهان خواهدبود،
رباعی ۵۲: بر مفرش خاک خفتگان میبینم، *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۵۳: این کهنه رباط را که عالم نام است
رباعی ۵۴: آن قصر که بهرام درو جام گرفت،
رباعی ۵۵: مرغی دیدم نشسته بر باره توس،
رباعی ۵۶: آن قصر که بر چرخ همیزد پهلو،