|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به توصیف یک مکان کهنه و قدیمی میپردازد که به آن "عالم" گفته میشود. این مکان، محلی برای آرامش و استراحت در طول روز و شب است. همچنین به نوعی جشن و بزم اشاره دارد که بازمانده صدها شخصیت بزرگ تاریخی مانند جمشید و بهرام را در خود جای داده است. به طور کلی، این متن به یادآوری تاریخ و گذشتهای پر آشوب و پر از شخصیتها میپردازد.
هوش مصنوعی: این بنای قدیمی که به نام جهان شناخته میشود، محلی است که در آن شب و روز به آرامش و سکون میگذرد.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف وضعیتی میپردازد که نشاندهندهی فضایی پر از زیبایی و شکوه است، جایی که آثار و نشانههای عظمت و قدرت شخصیتهای تاریخی و افسانهای مانند جمشید و بهرام در آن مشاهده میشود. به نوعی، این مکان یا حال و هوا، نمایانگر فراموشی و غم ناشی از عدم حضور این شخصیتها و پیروزیهایی است که در گذشته وجود داشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
این کهنه رباط را که عالم نام است
وآرامگه ابلق صبح و شام است
بزمیست که واماندۀ صد جمشید است
قصریست که تکیهگاه صد بهرام است
در راه دلم ز عشق تو صد دام است
امید من سوخته دل بس خام است
آن را که تویی یار چه بی یار کسیست
وانرا که تویی دوست چه دشمن کام است
از شام سر زلف تو صبحم شام است
پختم هوس لب تو لیکن خام است
چشمت نظری نکرد در حال جهان
بیچاره به هرزه در جهان بدنام است
عشق آمد و گوید رسولم نام است
در حسن به آسمان صدم پیغام است
حکم است که دل و دین فروشید به درد
وین سهل ترین جمله احکام است
این راهزنان که راهروشان نام است
درویشیشان خاص برای عام است
از بهر شکار خلق این طایفه را
هر پاره خرقه، چشمهای از دام است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.