گنجور

 
خالد نقشبندی

بجز تو خاطر این بوالهوس نمی گیرد

به گوش خفته صدای جرس نمی گیرد

سوای شهد انیسی مگس نمی گیرد

دلم به غیر تو الفت به کس نمی گیرد

چو بلبلی است که جا در قفس نمی گیرد

چو عشق مغز بود عقل پوست نتوان کرد

به پند زاهد فردوس دوست نتوان کرد

به قول مدعی ار صد نکوست نتوان کرد

به حرف زشت کسان ترک دوست نتوان کرد

کسی به دل به کسی داد پس نمی گیرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode