سوگند به خالی ز رخت گشته پدید
سوگند به خطی که به گردش بدمید
سوگند به آن قامت چون سرو چمن
کاندر هوسش عمر به پایان برسید
سوگند به آن فتنه که چشمش گویند
و آنگاه قسم به آن هلال شب عید
سوگند به آن لعل لب و مایه جان
هر کس که بدبدش لب حسرت بگزید
سوگند به آن طره پرتاب و شکن
سوگند به آن غره میمون و سعید
خالد ز غمت گشته چنان زار و نزار
این بیت نکو صادق حالش گردید
تصحیف برادر پدر همدم اوست
تا بر رخ تو برادر مادر دید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک نیم رخت الست منکم ببعید
یک نیم دگر ان عذابی لشدید
بر گرد رخت نبشته یحی و یمیت
من مات من العشق فقد مات شهید
چون قفل نشاط را شود باغ کلید
از ساعد گل روی بجو جام نبید
گردون ز بساط ابر در دامن خوید
در شاخ زمرد افگند مروارید
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوجگک با باز کی تواند پرید
صد بار بدل پند بکردم نشنید
وز خود رائی بدو رسید آنچه رسید
این دیده بیچاره بدو در نگرید
دیدی کز دیدن او دیده چه دید
احسان خداوند به من بنده رسید
بر شاخ امید من بر و برگ دمید
والله که من از جاه تو آن خواهم دید
کآن نوع کس از خلق نه گفت و نه شنید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.