هر که با نرگس سرمست تو در کار آید
روز و شب معتکف خانه ی خمّار آید
صوفی از زلف تو گر یک سر مو دریابد
خرقه بفروشد و در حلقه ی زنار آید
تو مپندار که از غایت زیبائی و لطف
نقش روی تو در آئینه پندار آید
هر گره کز شکن زلف کژت بگشایند
زو همه ناله ی دلهای گرفتار آید
گر دم از دانه ی خال تو زند مشک فروش
سالها زو نفس نافه ی تاتار آید
زلف سرگشته اگر سر ز خطت برگیرد
همچو بخت من شوریده نگونسار آید
من اگر در نظر خلق نیایم سهلست
مست کی در نظر مردم هشیار آید
عیب بلبل نتوان کردن اگر فصل بهار
نرگست بیند و سرمست بگلزار آید
یوسف مصری ما را چو ببازار برند
ای بسا جان عزیزش که خریدار آید
ذره ئی بیش نبیند زمن سوخته دل
آفتاب من اگر بر سر دیوار آید
همچو خواجو نشود از می و مستی بیکار
هر که با نرگس سرمست تو در کار آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
به در مرگ همانا که سبکبار آید
وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید
به همه حال اسیری که ز بندی برهد
[...]
حاجتی دارم و حاشا که بگفتار آید
حجت است آن که بگفتار پدیدار آید
سخن از پایه ی من خواست نه زانجا که تویی
من بوصف تو چه گویم که سزاوار آید
پاس دل باید نه پاس زبان در بردوست
[...]
زور دستان بنهد زال صفت زار آید
هر که در رزمگه رستم سردار آید
اولین تاز و گزندی که به سهراب رسید
به تهمتن ز تو در پهنه پیکار آید
شوکت چشم سیه را چه زیان از خط سبز
[...]
مهل آنروی که از پرده پدیدار آید
ترسم از چشم بد خلق به آزار آید
دام نرچین که دگر نیست دلی در همه شهر
که نه بر حلقۀ زلف تو گرفتار آید
زبر خویش ترانم که مگس از سرقند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.