این دلبران که پرده به رخ درکشیدهاند
هر یک به غمزه پردهٔ خَلقی دریدهاند
از شیر و سلسبیل مگر در جوار قدس
اندر کنار رحمت حق پروریدهاند
یا طوطیان روضهٔ خلدند گوئیا
کز آشیان عالم علوی پریدهاند
از کلک نقشبند ازل بر بیاض مهر
آن نقطههای خال چه زیبا چکیدهاند
گوئی مگر بتان تتارند کز ختا
از بهر دل ربودن مردم رسیدهاند
بر طرف صبح سلسله از شام بستهاند
بر گرد ماه خطّ معنبر کشیدهاند
کرّوبیان عالم بالا و ان یکاد
بر استوای قامت ایشان دمیدهاند
صاحبدلان ز شوق مرقّع فکندهاند
بر آستان دیر مغان آرمیدهاند
از بهر نرد درد غم عشق دلبران
بر سطح دل بساط الم گستریدهاند
خواجو برو به چشم تأمل نگاه کن
بر اهل دل که گوشهٔ عزلت گزیدهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف دلرباهایی میپردازد که با زیبایی و جذابیت خود، دلبری میکنند و دلها را میربایند. او به تمثیلهایی همچون شیر، طوطی و آثار هنری اشاره میکند و بیان میدارد که این دلبران گویی از عالم ملکوت آمدهاند و در میان مردم سرگردان شدهاند. شاعر به زیباییهای ظاهری و باطنی این دلبران پرداخته و آنها را با آثار آسمانی مقایسه میکند. در پایان، از خواننده میخواهد که با دقت به این دلبران نظر افکند و به حال آنها که در تفکر عزلتنشینی به سر میبرند، توجه کند.
هوش مصنوعی: این دلرباها که پرده را کنار زدهاند، هر کدام به طرز خاصی، قلبهای مردم را شکستهاند.
هوش مصنوعی: تنها در کنار رحمت خدا و در جوار مکانهای مقدس است که از شیر و نوشیدنیهای بهشتی پرورش یافتهاند.
هوش مصنوعی: گویی طوطیهای بهشت از آشیان آسمانی خود پرواز کردهاند و در باغهای سرسبز و زیبای عالم قدم زدهاند.
هوش مصنوعی: نقش و نگارهای زیبایی که از نخستین روزها بر صفحه دل فرود آمدهاند، همانند نقطههای سیاه و خالهای خوشگل بر آن سفید بوم میدرخشند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این شخصیتها همچون بتهای تتاری هستند که از سرزمین خود آمدهاند تا دل مردم را بدزدند.
هوش مصنوعی: صبح از سمت شب پردهای را کنار زده و نور خود را به نمایش گذاشته است؛ در همین حال، ماه با خطی زیبا و مشخص در آسمان نقش بسته است.
هوش مصنوعی: فرشتگان آسمانی و آوازی به نام ان یکاد، به قامت آنها روح دمیدهاند.
هوش مصنوعی: حقوقدانان و دلسوزان از عشق و شوق، جامههای رنگین را به نشانهی ارادت بر درگاه میخانه رها کرده و در آغوش آرامش آنجا آرام گرفتهاند.
هوش مصنوعی: برای بازی عشق و رنج، دلسوختگان بر روی دل خود پردهای از غم و اندوه گستردهاند.
هوش مصنوعی: به دقت به افرادی که دلشان به آرامش رسیده و گوشهنشین شدهاند، نگاهی بنداز و از آنها تأمل کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاقانیا عروس صفا را به دست فقر
هر هفت کن که هفت تنان در رسیدهاند
در وجد و حال بین چو کبوتر زنند چرخ
بازان کز آشیان طریق پریدهاند
همچون گوزن هوی برآورده در سماع
[...]
گویی که آن زمان که مرا آفریدهاند
با عشق روح در جسد من دمیدهاند
در وقت آفرینش من شخص من مگر
از خون مهر و نطفه عشق آفریدهاند
یا خود محرران صنایع به کلک عشق
[...]
اینان مگر ز رحمت محض آفریدهاند
کآرام جان و انس دل و نور دیدهاند
لطف آیتیست در حق اینان و کبر و ناز
پیراهنی که بر قد ایشان بریدهاند
آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر
[...]
اهل خرد که از همه عالم بریدهاند
داند خرد که از چه به کنج آرمیدهاند
دانندگان که وقت جهان خوش بدیدهاند
خوش وقتشان که گوشه عزلت گزیدهاند
محرم درون پرده مقصود نیستند
[...]
روزی وفات یافت امیری در اصفهان
ز آنها که در عراق بشاهی رسیده اند
دیدم جنازه بر کتف تونیان و من
حیران که این جماعت ازین تا چه دیده اند
پرسیدم از کسی که چرا تو نیان شهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.