دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه
می رفت بسر وقت حریفان شبانه
بر لاله زنیلش اثر داغ صبوحی
بر ماه ز مشکش گره جعد مغانه
یاقوت بمی شسته و آراسته خورشید
مرغول گره کرده و کاکل زده شانه
زلف سیهش را در شوریده گرفتار
تیر مژه اش را جگر خسته نشانه
بگشوده نظر خلق جهانی ز کناره
بر بوده میانش دل خلقی ز میانه
من کرده دل صدر نشین را سوی بحرین
با قافله ی خون ز ره دیده روانه
جامی می دوشینه بمن داد و مرا گفت
خوش باش زمانی و مکن یاد زمانه
دوران همه در دست و تو در حسرت درمان
عالم همه دامست و تو در فکرت دانه
حیفست تو در بادیه و ز بیم حرامی
بی وصل حرم مرده و حج بر در خانه
خواجو سخن از کعبه و بتخانه چه گوئی
خاموش که این جمله فسونست و فسانه
رو عارف خود باش که در عالم معنی
مقصود توئی کعبه و بتخانه بهانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی زیبایی و جذابیت یک معشوق کافر است که در دل شب به سوی دوستان خود میرود. وصفی از زلف و چهرهاش و تأثیر آن بر دلها به تصویر کشیده شده است. شاعر با یادآوری لذات و خوشی های زندگی، انسان را به دوری از حسرت و تفکرات بیفایده دعوت میکند و به او میگوید که نتیجهگیری نکند و تنها به عشق و حقیقت درونی خود روی آورد. در پایان، شاعر به اینکه کعبه و بتخانه تنها نمادهایی هستند و در واقع خود انسان مقصود و اصل همه چیز است، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دختر کافر با زیبایی و ناز و لطافت، به همراه ساز و آواز به سوی جمع رقبای خود در شب میرفت.
هوش مصنوعی: بر روی لاله زینتی اثر داغ صبحگاهی دیده میشود و بر ماه زیبایش، گرهای از موهای مشکین مانند آراسته شده است.
هوش مصنوعی: یاقوتی به خوبی تمیز شده و آراسته، مانند خورشیدی که با پرهای زیبایش تزیین شده و گیسوانش را مرتب کرده است.
هوش مصنوعی: زلف مشکی او، مرا به شدت درگیر کرده و تیر مژهی او نشانی از درد و رنج دل من شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که نگاه مردم به جهان از کنار یک مشکل یا چالش باز شده است و در میان این ماجرا، دلهای مردم به محبت و عشق به یکدیگر نزدیکتر شدهاند.
هوش مصنوعی: دل رنجیده و ناراحت خود را به سمت بحرین میبرم، در حالی که اشکهای من مانند کاروانی از خون در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: جامی به من یک جام شراب داد و گفت: خوش باش و در این لحظه زندگی کن و به یاد گذشته فکر نکن.
هوش مصنوعی: تمام دورانها در اختیار توست، اما تو در آرزوی درمان و آسایش هستی. در حالی که عالم پر از خطرات و تلههاست، تو هنوز در فکر جستجوی نیکی و روزی هستی.
هوش مصنوعی: چه حیف است که تو در بیابانها سرگردانی و از ترس دزدی، بدون دسترسی به حرم امن، جان میدهی و نتوانستهای به زیارت خانه خدا برسی.
هوش مصنوعی: خواجو میگوید: درباره کعبه و بتخانه چه صحبت کنیم؟ بهتر است سکوت کنیم، زیرا این بحثها همگی ترکیبی از افسانه و افسون هستند.
هوش مصنوعی: به خودت توجه کن که در دنیای معنا، هدف و مقصود تو هستی. کعبه و بتخانه فقط بهانهای برای رسیدن به حقیقتاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱۱
رو عارف خود باش که در عالم معنی
مقصود توئی کعبه و بتخانه بهانه
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
ای خواجه عمید زَمَن و فخر زمانه
ای صاحب آزاده و زیبا و یگانه
مر فضل تو را نیست پدیدار کرانه
تو زنده و فضل تو در آفاق فسانه
رندان همه جمعند در این دیر مغانه
درده تو یکی رطل بدان پیر یگانه
خون ریزبک عشق در و بام گرفتهست
و آن عقل گریزان شده از خانه به خانه
یک پرده برانداخته آن شاهد اعظم
[...]
سر در کف پایت نهم، ای یار یگانه
روزی که درآیی ز درم مست شبانه
در صورت خوبان همه نوریست الهی
از شمع رخت میزند آن نور زبانه
با چشم تو یک رنگ چو گشتیم به مستی
[...]
ای ترک پریچهره از آن جام شبانه
در ده بصبوحی می گلرنگ مغانه
گفنی که بده جان ز پی بوسه و بستان
بستان و بده تا کی از این عذر و بهانه
جان بر طبق شوق نهم پیش تو روزی
[...]
معشوقه به چنگ آر و می و چنگ و چغانه
کاحوال جهان جمله فسون است و فسانه
ساقی به می از لوح دلم عقل فروشوی
تا چند غم عالم و افسوس زمانه
کوته نظران چهره مقصود نبینند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.